من با پرزیدنت پابگورمان در آن سوی اکیانوس برای چندمین بار گفت و گپی از راه دور داشتم. بسیار نگران دام های اروپایی بود که اگر داد و ستد گندمه (غلّات) دوباره جوش نخورد و بجایی نرسد، آن ها بیش از همه گرسنه خواهند ماند؛ آنگونه که می گفت، حتا شاید سر به شورش برداشته، در و دیوار خیمه و خرگاه شان را درب و داغان کنند. من البته رویم نشد آماج سخنِ وی از «بیش از همه» را بپرسم و با یادآوری سخنان ارزشمند جنابعالی درباره ی آفریکایی ها که گویا تنها دو یا سه در سَد از گندمه ی روسیه بدست شان رسید و همچنان گرسنه اند، کمی اندیشناک شدم که چرا گاو و گوسپندهای اروپایی و از همه پرخورتر، خوک های سیری ناپذیرشان جایی برتر از این همه آدم گرسنه در جهان از دید وی یافته اند؛ از شما چه پنهان، بخودم هم کمی بَر خورد. از این که بگذریم، سر درنیاوردم چنان سخنان شگرفی درباره ی شورش دام ها از کجا مایه می گرفت که اینچنین نگرانش کرده بود. نمی دانم؛ شاید باز هم کُسخل مزاجی اش گُل کرده بود که این روزها انگار خیز بیش تری نیز برداشته است؛ شاید هم دام و آدم را با هم یکی گرفته و همه را به یک چوب می راند؟! هنوز هم چارشاخ مانده ام و برایم چیستانی است.
به هر رو، برای ترکیه این جستار برجسته ای است که امیدوارم با آگاهی و بینش بیمانند شما که زبانزد عام و خاص در کشور ماست، گرهِ این دشواری گشوده شود؛ وگرنه، ما سنگ روی یخ خواهیم شد و دیگر نمی توانیم میانجیگری نیکوکارانه مان میان شما و آمریکایی ها را بیش از این پی بگیریم. به سر جنابعالی سوگند که مهرتان را بدل گرفته ام، اگر گرهِ این کار باز نشود، ناچاریم به یکسو بغلتیم. ما هموند «ناتو» هستیم؛ ولی ناتو نیستیم؛ شما را با دست خودم کفن کنم، اگر دروغ گفته باشم.
از زبان این مردک پفیوز و دورو که پنهان و آشکار، خواسته یا ناخواسته، پیاده شدن بخشی از نخشه های تبهکارانه ی «یانکی» ها را بر دوش می کشد: ب. الف. بزرگمهر ۳۰ امرداد ماه ۱۴۰۲
***
«آکیف چاغاتای قلیچ»، رایزن مِهتَر جمهور ترکیه در گفتگویی رسانه ای گفت که هیچ سردی در هماوندی های میان «آنکارا» و «مسکو» نیست؛ هر دو سو سرگرم گفتگو برای داد و ستد گندمه هستند ... هیچ دشواری میان «ولادیمیر پوتین»، مِهتَر جمهور روسیه و «رجب طیب اردوغان»، همتای ترکیه ای وی از هستی برخوردار نیست که چون رهبر یک کشور هموند «ناتو»، تنها مِهتَر جمهوری است که می تواند با هر دو سوی (درگیری در اوکراین ) گفتگو کند؛ ما باید این را ببینیم.
برگرفته از «چوب دو سر گُه» ۲۸ امرداد ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی
های بوم از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر