«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ آبان ۲۰, شنبه

به نخشه تان نگاه کن! مگر آرایش بی سویگی نگرفته اید؟

به نخشه تان نگاه کن! مگر آرایش بی سویگی (موضع بیطرفی) نگرفته اید؟! خوب! بنشین کنار گود و ورانداز کن! از کدام آیین نامه ی جنگی سخن می گویی؟ همچنانکه تو زبان درازی داری، نیرومندترین جایِ بدنِ من هم پاهایم است؛ برای چه نباید آن ها را بکار گیرم؟! بیش از اندازه هم جوشی نشو! بجای آن، سرِ تاسَت که مگس روی آن بند نمی شود یا کون و کپل گرد و غُلنبه ات که هر دو برای ما یکی است را در برف فرو کن تا آرام شوی. هوده ی آدمی و این ها را هم بِشاش و برو! ما می خواهیم سر به تن عرب ها در این سرزمین سپندینه ی یهودی نباشد. تو چه بخواهی یا نخواهی آن باریکه را نیز با خاک یکسان نموده تا کوچک ترین نشانه ای از این همه کور و کچلِ دشمنِ جان مان بر جای نمانَد.

از زبان «نادان یابو»:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۲ 

***

«واسیلی نبنزیا»، نماینده پایای* روسیه در نشست «شورای امنیت سازمان ملت ها» گفت که «مسکو» از تاخت و تازهای عزراییل به نهادهای شهری در «باریکه غزه» خشمگین است.

این نماینده ی مِهتر (ارشد) روسیه گفت:
«ما از آماج گرفتن نهادهای شهری: آموزشگاه ها، بیمارستان ها، مژگت ها، اردوگاه های پناهندگان تکان خورده (شوکه شده) و بگونه ای ژرف خشمگینیم. ما [بر این نکته] پا می فشاریم (تأکید می کنیم) که تاخت و تازهای آماجمند به نهادهای شهری زیر پا نهادن (نقض) آشکار هوده های جهانی (حقوق بین المللی) آدمی است و پاسداری از (رعایت) هوده های جهانی آدمی جُستاری بایسته است؛ برای هر جنگی آیین نامه هایی هست (مقررات وجود دارد).»

«نبنزیا» بر این نکته پا فشرد که تنها آتش بسِ هر چه زودتر و نه ایست (توقف) های هر از چند گاه (کوتاه مدت) از نیست و نابود کردن (تلفات) تازه در سامانِ (منطقه) درگیری پلستین و عزراییل جلو می گیرد؛ وی افزود:
«کمک به مردم غزه از گسترش بیشترِ درگیریِ به جنگ ابزار ساز و برگ یافته (مسلحانه) و درآمدن (ورود) بازیگران (شرکت‌کنندگان) تازه در پیرامون آن سامان جلو می گیرد.»

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

* پایا بجای «دائم»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!