از بیانیه تان چنین برمی آید که نسبت به همتایان اروپایی نزدیک به یک سده پیش خود پیشرفت های بیش تری کرده اید. آفرین! آفرین! ما که از خواندن آن محظوظ و کَاَنَّهُ کیفور شدیم؛ انگار که همین دم، همراه با «کیف بر پیشین عُلیاحضرت مُخَدّره و رفیق دود و دَم کنونی مان» یک بست تریاکِ دِبش زده باشیم. به این ترتیب و تنها در مقام مقایسه، اگر آن ها سیلی را نوش جان می کردند تا لگد نخورند،۱ شما «دغدغه مندانِ توسعه و مردمسالاری و خیر حداقلی ایرانیان»، سیلی و لگد که سهل است؛ آماده اید به چوب و چماق و اینا هم تن بدهید و گلوله های ساچمه ای را با کمال میل در چشم و چال تان پذیرا باشید؛۲ یا شاید ما بد فهمیده ایم و این ها را برای دیگران نوشته اید که پیشمرگ شما شوند؟! خوب! در اصل برای ما چندان توفیری نمی کند؛ هر چه شمارتان بیش تر، فَبِها و قدم تان مبارک! ولی اگر چنین جان نثارید، دنبال روزنه برای چه می گردید؟ چه مزایایی برای شما دارد که برای گشاد کردن آن، جعبه ابزار هم زیر بغل زده و با خود همراه آورده اید؟۳ مگر آنجا سوپاپ موتور یا چیزی امثالهم کار گذاشته اند؟! می بینید؟ به اندازه ای نفهمید که کار را با تحقیق و تفحص آغاز نکرده و اگر اشتباه نکرده باشم، تن تان به تن کسانی خورده باشد که چندین سال پی در پی، وختِ نازنینِ خود را صرف نوشتن «الگوی زیست مسلمانی»۴ کرده بودند. برای مزید اطلاع تان:
آن روزنه بلطف «نرمش های قهرمانانه» به اندازه ای گشاد است که کم ترین نیازی به انگولک ندارد؛ رنج بیهوده بر خود هموار نکنید و کمی هم دغدغه ی اسلام داشته باشید که کَاَنَّهُ آن را فراموش کرده اید.
از این ها که بگذریم، فراخوان ما برای «خواص» بود؛۵ آیا شما که تا این اندازه ذوق زده شده و اَرَشمیدُس وار با کون برهنه به میدان دویده اید، براستی بو و خاصیتی دارید یا آنکه چون قورباغه هایی ریز و درشت، پا در جای پای شترها نهاده، برای نال (نعل) شدن تعجیل بخرج داده اید؟
... و من الله توفیق حقیر سلطانعلی گدای ورشکسته به تقصیر و محتاج رای
ب. الف. بزرگمهر ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۲
پی نوشت:
۱ ـ «از دید دمکرات های کشورهای بحران زده، اوج هنر دولتمداری در این است که سیلی ها را نوش جان کنی تا لگد نخوری! یعنی اینکه بلاهای کوچک تر را بشکیبی؛ یعنی اینکه روز به روز سازش های تازه ای را بپذیری تا از تیزی و تندی ناهمتایی ها (تضادها) بکاهی و بکوشی تا هر آنچه را آشتی نمی پذیرد به آشتی برسانی!» برگرفته از کتاب ارزشمند «مکتب دیکتاتورها»، نوشته ی «ایگناتسیو سیلونه» با اندک ویرایش ادبی.
«سیلی را نوش جان کن تا لگد نخوری!» ب. الف. بزرگمهر دهم خرداد ماه ۱۳۹۱
https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/05/blog-post_3716.html
۲ ـ معنای رأی دادن، حتی در انتخابات محدودشده، میتواند نه سکوت در برابر انواع محدودسازیِ حق انتخاب شهروندان باشد و نه وادادگی و همراهی با نقض حقوق اساسی و ناکارآمدی. استفاده از «حق رأی» میتواند، درست برعکس، راهی باشد برای اعتراضی رسا و مصادرهناپذیر به این رویهها و نیز کنشی ایجابی یا مقاومتی سلبی برای تغییر تدریجیشان. این نوع رأی تکمیلکنندهٔ کنشهای غیرانتخاباتی برای کاهش ناعادلانگی و ناکارآمدی حکمرانی است و در بسیاری از راهگشاییهای انتخاباتی در گذشتهٔ ایران و سایر کشورها تجربه شده است. «حق رأی» ظرفیتهای زیادی برای کنش خلاق و موثر دارد و برای استفاده از آن صرفا با دو گزینهٔ «رأی ایجابی به لیست کامل دلخواه» یا «تحریم/عدم مشارکت» مواجه نیستیم.
بخشی از بیانیه ی گروهی از بگفته ی خودشان: «دغدغهمندانِ توسعه و مردمسالاری در ایران درباره ی روزنهگشایی در انتخابات ۱۴۰۲» برگرفته از «انصاف» ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۲
۳ ـ «رأی روزنهگشا» با اهداف و انتظارات حداقلی، «رأی اعتراضی مثبت» (شامل «رأی به لیست جایگزین»، «رأی به لیست ناقص» و «تکرأی») و «رأی اعتراضی منفی» (شامل «رأی منفی تاکتیکی» و «رأی باطله» از جمله «رأی سفید») نیز در انتخاباتی که کاملا آزاد نیست و بخش بزرگی از شهروندان، فاقد نامزدهای باکیفیتاند، میتواند در جعبهابزار سیاسی ما مصداقهای حضور با پرنسیبِ اصلاحگرانه باشد. چنین حضوری (حتی بدون کسب اکثریت) میتواند خیری بیش از تحریم و کنارهگیری و شری به مراتب کمتر از آن داشته باشد. پیشگیری از شر بزرگتر (بلاموضوع شدن انتخابات و تداوم تسخیر مجلس توسط نیروهای واپسگرا و کاهندهٔ کیفیت زندگی شهروندان) و تحقق خیرهای حداقلی و بزرگتر با استفاده از چنین گزینههایی در انتخابات، مبانی استوار اخلاقی و سیاسی دارد. چنین انتخابی میتواند هم مانع دست کشیدن از «حق رأی» شود و هم صدای اعتراض و مطالبهٔ گشایش تدریجی و خشونتپرهیز را بلند کند.»
دنباله ی بیانیه ی گروهی (همانجا)
۴ ـ هنوز دلشان را خوش کرده اند به اینکه شاید سرانجام فضای "دمکراتیکی" در میهن مان فراهم شود و از آقایان برای پیگیری مبارزات "چشمگیر و خیره کننده سیاسی" شان در ایران دعوت به عمل آید؛ هنوز چشمشان به چراغ خانه ی فلان شیخ الاسلام است که چشم آقایان را روشن نماید؛ هنوز آماده اند گوسفندوار رهبری کسانی را بپذیرند که بزرگ ترین هنرشان نوشتن «الگوی زیست مسلمانی» برای توده ی مردم له شده از بینوایی و درماندگی بوده است ...
برگرفته از یادداشت «واقعیت ضد انقلاب حاکم بر میهن مان را دریابید!» ب. الف. بزرگمهر ۱۰ خرداد ماه ۱۳۹۰
https://www.behzadbozorgmehr.com/2011/05/blog-post_31.html
۵ ـ در داخل کشور خودمان هم مسئلهی انتخابات در پیش است. خواص بتوانند نقش ایفا کنند. مطمئناً انتخابات در داخل کشور هرچه پرشورتر صورت بگیرد، قدرت ملی را بیشتر نشان می دهد.
قدرت ملی امنیت ملی میآورد؛ یعنی وقتی دشمن نگاه می کند؛ جبههی دشمن حضور مردم را میبیند؛ قدرت نظام را مشاهده می کند. میبینید این کشور، کشور قدرتمندی است؛ مردم حاضر و آمادهاند. تهدید دشمن خنثی می شود. یعنی اقتدار ملی، امنیت ملی را بوجود میآورد؛ این خیلی چیز با ارزش و مهمی است. این را خواص می توانند نقشآفرینی کنند؛ انتخابات را پرشور کنند.
گزیده ای برگرفته از تارنگاشت «کیر خر نظامِ خرموش پرور» ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش بایسته، تنها در نشانه گذاری ها از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر) گنجانده شده در پیوند زیر:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر