ماریا جان که دلبستگی ام به تو دستکمی از دلبستگی «هِند جگرخوار» به عموی پیامبر تازی ندارد!
از اینکه برایم یک نخشه ی گُنده، چند کتاب تاریخ و بسته ای «آدامس خرس نشان» (بجای «خروس نشان») فرستادی، بسیار سپاسگزارم؛* ولی کاش این ها را جدا جدا و در چند نوبت برایم می فرستادی و نخست با کتاب می آغازیدی؛ من که از نخشه چندان سر درنمی آورم و از تو چه پنهان، نام کشورها و جای شان روی نخشه را هم درست نمی دانم؛ ولی وختی کتاب ها و آدامس را جلوی روی خودم می گذارم، خواه ناخواه سراغ آدامس می روم که با دیدن شان آب از لب و لوچه ی آدم آویزان می شود. تاکنون نیز چند تای شان را جویده و اینور آنور تف کرده ام؛ دیگر چانه هایم درد گرفته بود؛ برای همین، بخت خوبی بود که این یادداشت را برایت بنویسم و بفرستم. من هم مانند یکی از رییس جمهورهای پنجاه شست سال پیش آمریکا نمی توانم دو کار را همزمان با هم انجام بدهم. امیدوارم وختی بسنده برای خواندن کتاب های تاریخی که بزبان آلمانی برایم فرستادی، پیدا کنم.
جگرت را بخورم، آنالنا
از زبان این کله پوک: ب. الف. بزرگمهر ۱۱ فروردین ماه ۱۴۰۳
* «تاگس اشپیگل» گزارش داده بود که «آنالنا بربوک»، وزیر کار و بار برونمرزی آلمان در گفتگویی رسانه ای گفته بود که آماج پوتین، از میان بردن هستی اوکراین چون کشوری ناوابسته و کشاندن «ناتو» به جنگ بوده و هست.
«ماریا
زاخارووا» نماینده ی آیین مند (رسمی) وزارت کار و
بار برونمرزی روسیه گفت: میخواهم از «بربوک» [چیزی در مایه ی «کَلّه
پوک»] بپرسم:
آیا او نمیداند که این پایگاههای روسیه نبودند که
کشورهای «ناتو» را در چنبره ی خود گرفتند («احاطه کردند») که «ناتو» بود که پیرامونِ
(در اطراف) روسیه به سوی خاور (شرق) گسترش یافت؟ برای «آنالنا» یک نخشه، یک کتاب
تاریخ و چندی (مقداری) «آدامس» بخرید تا دیگر از این حرف مفت ها (صحبت های پوچ)
نزند.
گزیده ای برگرفته از گزارشی در «چوب دو سر گُه» ۱۱ فروردین ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر