خوابی که شوربختانه هستینگی یافت* و از آنچه در پرتور غم انگیز پیوست بازتاب یافته نیز پا فراتر نهاد. بگمانم کم ترین نیازی به بازگویی روز و روزگارِ توده های مردم ایران نیست که از دست و پا زدن در مردابی کِشنده، گذشته و به دَم و بازدمی به شماره افتاده رسیده است. برونرفت از چنین روز و روزگارِ بن بستی، بنا بر شَوَندهای دانشورانه، بی رهبری طبقه کارگر و نزدیک ترین پشتیبانان پیرامون آن در میانِ دیگر زحمتکشان شدنی نیست؛ نفرین شدگانی تاریخی که با همه ی دلاوری ها و جانفشانی های شان بویژه در دوره ی کنونی، با پیشبرد باریک سیاستی امپریالیستی به سردمداری انگلیس که از گذشته ای دور تاکنون، دستی دراز در سیاست و اختساد میهن نگونبخت مان داشته و دارند به مرگ گرفته شده و همچنان از سازمان سیاسی رزمنده ای خوب ساز و برگ یافته به «سوسیالیسمِ دانشورانه» و کارآ که پای در میدان نبرد داشته و چون بُزِ پیش راه را بجلو بگشاید، بی بهره اند.
سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!
برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!
ب. الف. بزرگمهر دهم فروردین ماه ۱۴۰۳
* «برای ما نیز چنین آینده ای خواب دیده اند!» ب. الف. بزرگمهر هفتم خرداد ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر