روشنگری دانشورانه ی کارشناسی ورزیده درباره ی انگاره ای که توتی وار بر زبان هر گورخری جای گرفته و از سوی هر جَک و جانور نیرنگبازی درون و پیرامون رژیم پوشالی دزدان اسلام پیشه پی گرفته می شود
حیرتانگیز است که برخی برای توجیه سرکوب دستمزدهای کارگری به نظریه «مارپیچ تورم-دستمزد» استناد میکنند که رشد تورم یاعث رشد دستمزدها شده و همین خودش دوباره تورم خلق میکند و دوباره باید دستمزدها را افرایش داد و این چرخه معیوب تکرار میشود. اما نکته اینجاست که این نظریه در شرایطی صادق است که:
۲ ـ اقتصاد با شرایطی نزدیک به «اشتغال کامل» مواجه باشد در حالیکه اقتصاد ایران شدیدا از پدیده شوم «اشتغال ناقص عوامل تولید» از محل سقوط مصرف رنج میبرد.
۳ ـ خانوار تا مرز حداکثر مطلوبیت خود مصرف کند در حالیکه اقتصاد ایران شدیدا گرفتار «مصرف نامکفی» خانوار به دلیل فشارهای هزینه است.
۴ ـ «نسبت پسانداز به درآمد» در سطح قابل توجهی بالا باشد و «نسبت بدهی به درآمد» پایین؛ در حالیکه در اقتصاد ایران دقیقا برعکس است.
کاش مردان اقتصادی* دولت درک می کردند که تداوم این شرایط تمام عوارض فوق را تشدید میکند و «اقتصاد زیرزمینی» را توسعه میدهد.
محمدطاهر رحیمی، دانشآموخته ی «دانشگاه شریف» و سیاستپژوه «اختساد کلان»
برگرفته از «تلگرام» پنجم فروردین ماه ۱۴۰۳ (دانسته از ویرایش این یادداشتِ روشنگر خودداری ورزیدم؛ برنام و زیربرنام از آن من است. ب. الف. بزرگمهر)
* کدام مرد اختسادی هَخا رحیمی؟ بر پیشانیِ مشتی دزد نادان که جز کارچاق کنی، جیب خود پر کردن و بله قربانگویی کاری دیگر نیاموخته اند؛ نشانی ناروا می چسبانید؟!
ب. الف. بزرگمهر پنجم فروردین ماه ۱۴۰۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر