اینگونه سخن سرایی ها و آرایش در گفتار۱ با همه ی درستی تک تک خواست های بازنشستگان،
چیزی جز دنبال نخود سیاه فرستادن زحمتکشان نیست؛ زیرا نه خرموش نامبرده و نا
بالاتری های وی، هیچکدام به تنهایی یا همه ی آن ها با هم را نمی توان پاسخگوی این
یا آن نابسامانی و تبهکاری گسترده در میهن مان بشمار آورد؛ همه ی آن ها چرخ دنده
های کوجک و بزرگی از ساختاری سمت و سو یافته بسود کلان سرمایه داری بازرگانی و
سوداگرانی یکی از دیگری دزدتر و چپاولگرتر در همدستی یا باریک تر: پیشکاری و نوکری
کلان سرمایه داری امپریالیستی هستند. با نشانه گرفتن تک تک هر کدام از آن ها که
خرموش نامبرده، شاید یکی از کوجک ترین های شان باشد و بزرگنمایی بیش از اندازه، کُلّ
را نادیده گرفته و باریک تر: روی آن سرپوش نهاده ایم:
گونه ای فریبکاری ناخواسته، فراتر از «کاسه ای زیر نیم
کاسه نهادن»!
طبقه کارگر و زحمتکشان پیرامون آن باید چه در سخن و چه در کردار این نکته را در هماوندی میان «کُل و جزء»، همواره بدیده گرفته و دچار خرده کاری نشوند. باید توانست ـ و این بویژه بر دوش آگاه ترین لایه های کارگری و هازمانی در همه جا و ایران خودمان است ـ همه ی کنشگری های نامور به رستایی (صنفی) را در هماوندی با کنشگری هازمانی و سیاسی در دربرگیرنده ترین (کُلّی ترین) ساختارها و کالبدشان سمت و سو و سازمان داد؛ تنها آنگاه از سازمان هایی رزمنده و رویهمرفته آگاه و کارآ برخوردار خواهیم بود که توانایی درهم شکستن نیرومندترین ساختارهای سرمایه داری با همه ی پشتوانه های جهانی آن را خواهند داشت؛ نباید فراموش نمود که در میهن نگونبخت مان حتا دستیابی به «نان شب» نیز برای گروه های بیشماری از توده های مردم، تنها جَستاری اختسادی (در بسته ترین آرش و مانش آن) نیست که چالشی اختسادی ـ هازمانی و نیز سیاسی است؛ افزون بر این ها آدمی نیز بگفته ی بسیار درست دانشمند یونان باستان: اَرَستو «جانوری سیاسی» است.
این را نیز بویژه برای کنشگران آگاه تر کارگری و هازمانی یادآور می شوم که هیچگونه مرز و مرزکشی سرراست و یکبار برای همیشه میان کنشگری رستایی با کنشگری سیاسی از هستی برخوردار نبوده و نیست؛ این دیدگاه و شیوه برخوردی فراطبیعی و نزدیک به «الگو و شیوه ی نگرش افلاتون به جهان هستی»۲ است که با آنکه همچنان ناگزیر به کاربرد آن در زمینه هایی نه چندان دربرگیرنده در کار و زندگی هستیم، باید چارچوب خشک و ناپویای آن را نیک بشناسیم و از کاربردِ آن بویژه در زمینه هایی چون آنچه در بالا آمد، پرهیز کنیم.
ب. الف. بزرگمهر ۱۴ فروردین ماه ۱۴۰۳
پی نوشت:
۱ ـ نوشته ی زیر، برگرفته از «تلگرام» به تاریخ ۱۳ فروردین ماه ۱۴۰۳
۲ ـ برگرفته از نوشتارِ «چگونه "جهان افلاتون"۱ به واقعیت می پیوندد!» ب. الف. بزرگمهر سوم آبان ماه ۱۳۸۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2009/10/blog-post_25.html
***
صولت مرتضوی دو سال است که جلسات مزدی شورای عالی کار را برای تعیین حداقل دستمزد کارگری مدیریت می کند . مستحضرید که این فرد با قانون ستیزی و تفسیر مستبدانه و غیرقابل قبول از ماده ۴۱ قانون کار ، چگونه گذران زندگی را به آحاد کارگران و بازنشستگان، سیاه کرده است. مقامی که باید و باید منافع کارگران و حتی کارفرمایان و مصالح کشور را در موضوع تعیین حداقل دستمزد مراعات و لحاظ نماید، متاسفانه بلای جان کارگران و بازنشستگان و نعمتی برای کارفرمایان و این دولت بی برنامه شده است .
در توجیه رفتار قلدر مآبانه و بی رحمانه خود در جلسات شورای عالی کار و نحوه اداره جلسات و بالاخره نتیجه و مصوبات شورای عالی کار در دو سال گذشته به دفعات و برای توجیه نقض قانون، دچار هذیان گویی های تکراری شده است . البته در یک جاده یکطرفه و با سوء استفاده از تریبون های حکومتی که البته حاکمیت نیز با همسویی کامل و با حمایت پنهان از عملکرد این گماشته ضد کارگر و ضد بازنشسته شریک رفتار و اعمال او هست.
بررسی توجیهات این مرد چندش آور جالب هست ؛ ابتدا می گفت که وضع مملکت خوب نیست و باید کارگران تحمل کنند ؛ بعداً گفت که ما بیشتر از مقدار پیش بینی شده در قانون به حداقل دستمزد اضافه می کنیم ؛ دفعه بعد با توپ و تشر نمایندگان کارگری را مورد عتاب و خطاب قرارداد ؛ سپس با فریب و نیرنگ نمایندگان کارگری را وادار به امضاء صورتجلسه کرد و وعده داد که در اواسط سال ، ترمیم دستمزدها انجام خواهد شد و نشد .
برای سال جاری هم که این پرونده همچنان مفتوح و حکایت همچنان باقی هست ؛ منتهی امسال این وزیر بی تدبیر طاقت از همه بریده و اکثریت تشکل های کارگری و بازنشستگی ، اقتصاددان ها ، بعضی نمایندگان مجلس و صاحب منصب ها به نحوه تعیین حداقل دستمزد کارگری و در نتیجه نابودی زندگی کارگران و بازنشستگان بشدت انتقاد کرده و حتما باید بعد از تعطیلات ، این فشارها از طرف کارگران و بازنشستگان به نحو موثر و مستمر ادامه پیدا کنه تا حصول نتیجه .
دوستان محترم ، این نوع مثلا افزایش حقوق و مستمری نشان می دهد که حکومت نمی خواهد و قصد نداره مشکل اصلی اقتصادی مردم و مملکت رو که همانا رفع تحریم ها هست رو برطرف کنه و ما حالا حالاها باید در مسیر سقوط معیشتی باشیم.
صولت مرتضوی در یکی از آخرین صحبت های خود گفته : قانون نگفته که افزایش حقوق به اندازه تورم باشه ؛ همین آدم جایی دیگه گفته که ما امسال دقیقا به اندازه تورم ، به حداقل حقوق افزودیم و با یک حساب و کتاب اکابری تورم رو ۳۵ درصد استخراج کرده و ادعای درست کاری هم داره.
این طور که بنده کمترین استنباط می کنم ، قانون در هیچ جا نگفته افزایشات حقوق کارگری و مستمری های بازنشستگی دقیقاً به اندازه تورم باشه بلکه بادقت به محتوی ، مفهوم و منطوق ماده ۴۱ قانون کار و ۹۶ تامین اجتماعی به این نتیجه می رسیم که هدف قانونگذار از بکار بردن کلماتی مانند تورم ، سبد معیشت و افزایش هزینه های زندگی دقیقاً تامین قدرت خرید جامعه هدف می باشد.
دوستان گرامی آیا برای تامین قدرت خرید باید به اندازه تورم افزایش حقوق داد ؟ قطعا پاسخ منفی خواهد بود . برای تامین و حفظ قدرت خرید کارگران و بخصوص بازنشستگان ، قطعاً افزایشات سالانه باید بیشتر از نرخ تورم رسمی و حتی تورم واقعی لحاظ شود . قطعا مقنن محترم در تصویب مواد فوق الاشاره و با استفاده از کلمات درست و پرمعنی ، منظور دیگری نیز داشته و آن حفظ کرامت ، منزلت و شئون اجتماعی این اقشار محترم بوده است .
قانونگذار خواسته که روال زندگی عادی کارگر و بازنشسته و احتیاجات زندگی آنها را تضمین کند و نخواسته که فقط زنده باشند و زندگی نکنند . این یاوه سرایی هایی که صولت مرتضوی عموما به صورت یکطرفه و بی رقیب سر می دهد ، مختصات فقط زنده بودن و بردگی کردن برای کارفرما است . دوستان مستحضر هستند که در ماده ۹۶ تاکید شده که افزایش حقوق حداقل سالی یکبار انجام بشه . یعنی اگر در طول سال و بدلیل افزایش تورم و هزینه های زندگی ، بازنشستگان دچار صعوبت و سختی شدن ، تکلیف سازمان افزایش مستمری ها می باشد.
متاسفانه در طول تعطیلات این وزیر کار بیش از اندازه و سوادش خوش رقصی کرده که حتما کارگران و بازنشستگان بعد از تعطیلات به نحو مقتضی از حق و حقوق قانونی خودشون دفاع خواهندکرد . یادمون نرفته در تاریخ ۲۷ اسفند گذشته که میزان حداقل حقوق کارگری توسط دولت و کارفرما اعلان شد ، نرخ دلار در محدوده ۵۵۰۰۰ تومان بود و امروز در محدوده ۶۲۰۰۰ تومان قرار داره . آیا با این تورم بی مهار و این نرخ دلار افزایش حقوق صورت گرفته؟
با احترام ابراهیم بابایی ۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دانسته از ویرایش و پارسی نویسی آن خودداری ورزیده ام. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر