«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ فروردین ۳۰, پنجشنبه

در چشم هایت می خوانم که تو مرا بیش از همه در می یابی ...

در چشم هایت می خوانم که تو مرا بیش از همه در می یابی؛ همواره بختیار باشی!

از زبان این شکمباره ی بودایی:  ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ فروردین ماه ۱۴۰۳

مهتر گروه پارسایان (راهبان) هیمالیا، «گشه تسوانگ دورجه» در آیین خجستگی (برکت) جانوران، چون بخشی از «جشنواره ی بودایی خوش بختی» در مسکو، یک سگ را [ارواح مشکش!] بختیار نمود (برکت بخشید).

برگرفته از «چوب دو سر گُه» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!