نمی دانم چرا این همه هوچی بازی سیاسی برای برگزیده شدنم در «شورای راهبردی دانشکده علوم خانواده ی دانشگاه تهران» راه انداخته اند؟ مگر ما استادان مشهدی ناگزیریم مادام العمر در آن شهرِ مقدس تدریس کنیم؟! بجز این، مگر تنها من به عضویت آن شورا برگزیده شده و به اینجا فراخوانده شده ام؟ به بیانیه ی دانشگاه در این باره بنگرید: انیسه و فهیمه و فاطمه و فخرالسّادات هم برگزیده شده اند۱ که همگی از من سیاسی ترند۲ و غلط نکنم، بیش تر از من از سیاست سر درمی آورند. چرا به هیچکدام از آن ها بند نکرده، تنها مرا گیر آورده تا انگولک کنند؟! همانجور که سال گذشته در گفت و گپ با «نیوزویک» گفته بودم، «... قبل از انتخاب رئیس جمهور، [تنها] به فعالیتهای آکادمیک مخصوصاً در علم تربیت کودکان مشغول بودم. بعد از انتخابات، مسئولیت فعالیتهای سیاسی بیشتری را بر عهده گرفتم. پس از انتخابات ریاست جمهوری و جلسات فراوانی که با رئیس جمهور برگزار شد، متوجه شدم که سوء تفاهمات زیادی وجود دارد و جا برای شفاف سازی وجود دارد؛ بنابراین تلاش کردم تا مسوولیتها را بر عهده بگیرم و در مورد موارد مربوطه شفاف سازی و روشنگری کنم.»۳
ما را فراخوانده اند که دانشجویانِ مونثِ اسلام آزار را از هوده هایی که از آن برخوردارند، آگاه کنیم تا قدر نعمت دانسته و کم تر کِرم بریزند؛ می خواهم به آن ها گوشزد کنم که «زنان در ایران برای حقوق خود مبارزه نکرده اند؛ زیرا از حقوق خود برخوردار هستند. آن هم به دلیل حفظ حرمت آنها در جامعه توسط مردان است. ارزشهایی که زنان در کشور مستحق آن هستند، از نظر جنبههای اخلاقی، در واقع به قوانین و مقررات تبدیل شدهاند ...»۴ این جنبه ها را که رویهم بگذارید و فشرده اش کنید، می شود: حجاب که زینت هر زن مسلمان و غیرمسلمان در این ولایت است؛ زیرا زیر آن از هر جنبه آزادند هر کار دل شان خواست، انجام دهند و از جنبه ی شرعی و عرفی هیچکس علی الخصوص اگرمُذَکَّر باشد، حق ندارد حتا یواشکی آن را کنار زده و استعفرلله چشم چرانی کند؛ زیرا عِندِ حرام و گناه کبیره است. اگر آزادی از این بیش تر جایی در این جهان سراغ دارید به من هم نشان بدهید.
البته این را هم ناچارم در انتقاد از مسوولین نظام بگویم که همچنانکه در برخی کارها شُل کُن سفت کُن دارند و همه چیز را کِش می دهند، در برخی کارهای دیگر آنچنان تعجیل می کنند که دست ما آکادمیک ها را در حنا گذاشته، فرصت نمی دهند علم تربیتی که با جان کندن تحصیل کرده ایم را برای آن ورپریده ها شفاف سازی کنیم تا سوء تفاهمی در کار نباشد و سپس چنانچه بگوش نگرفتند، «تَذَکُّرِ لِسانی» و «تَذَکُّرِ چماقی» و «تَذَکُّرِ ساچمه ای» و امثالهم را بکار گیرند.۵ این کارهای ناهماهنگ، افزون بر آنکه خر تو خری عجیب و غریبی بپا می کند و آن ورپریده ها را بیش تر سرِ لج و لجبازی می اندازد که حیف و میل «بیت المال» هم هست.
از زبان جمیله بانو که روی پوست خربزه ی سیاست سرگرم سرسره بازی است: ب. الف. بزرگمهر ۱۷ اردی بهشت ماه ۱۴۰۳
پی نوشت:
۱ ـ شورای راهبردی دانشکده
علوم خانواده مرکب از اعضایی با شخصیت حقوقی و حقیقی است که برخی از اعضای حقوقی
آن عبارتند از:
ـ معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده یا نماینده تامالاختیار (خانم دکتر انسیه خزعلی)؛
ـ دبیر ستاد تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی یا نماینده تامالاختیار (خانم دکتر جمیله علم الهدی)؛
ـ دبیر ستاد خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی یا نماینده تامالاختیار (خانم دکتر فهیمه فرهمند پور)؛
ـ مشاور امور زنان و خانواده وزیر علوم، تحقیقات و فناوری (خانم دکتر فخرالسادات نصیری)؛ و
ـ مشاور امور زنان و خانواده رئیس دانشگاه تهران (خانم دکتر فاطمه یزدیان).
برگرفته از «اعتماد آنور خط» ۱۴ اردی بهشت ماه ۱۴۰۳
۲ ـ «من در واقع آدم سیاسی نیستم. من تا قبل از انتخاب رئیس جمهور اینقدر فعالیت سیاسی نداشتم ...» از گفت و گپ جمیله بانو با یکی از رسانه های «شیطان بزرگ» به نام «نیوزویک»
برگرفته از «اعتماد آنور خط» ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۲
۳ و ۴ ـ همانجا
۵ ـ برگرفته از یادداشتِ «هر کار می کنی، بکن؛ ولی زیر چادر!» ب. الف. بزرگمهر هفتم آبان ماه ۱۳۹۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر