«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ تیر ۴, دوشنبه

نمی دانی شادباش بگویی یا روسری که سرشان کرده اند را برُخ شان بکشی؟!

نمی دانی شادباش بگویی یا روسری که با توسریِ تاریخی سرشان کرده اند را برُخ شان بکشی؟!* چندان سن و سالی هم ندارند که بخواهی چند لیچار بارشان کنی. آیا از کازاک ها (همانا قزاق ها بزبان پارسی عربی گزیده!) ترسیده اند که پیشینه ی بدی در میهن مان بویژه در سرکوب های پایان دوره ی قاجار از خود به یادگار نهاده اند؟ بیگمان نه! اگر ترسیده بودند که بازی را واگذار می کردند. آیا جنبش شکوهمندی که زنان و بویژه دختران جوان و نوجوانِ ایران در آن نخشی نشانه گذار داشتند را ندیده یا به فراموشی سپرده اند؟ یا شاید نه هیچکدام از اینها؛ دخترکانی ندید بدید و از بیخ عرب اند؟

ب. الف. بزرگمهر   سوم تیر ماه ۱۴۰۳

* تیم والیبال نوجوانان دختر ایران در چارچوبِ پانزدهمین دوره ی هماوردی های والیبال نوجوانان دختر زیر ۱۸ سال آسیا که در «ناخون پاتوم» تایلند پی گرفته می‌شود، شنبه ی گذشته در برابر تیم والیبال نوجوانان دختر کازاخستان برای دستیابی به جایگاه های پنجم تا هشتم این هماوردی ها به پیروزی سه بر یک دست یافت.

گزیده ای برگرفته از گزارشی در «چوب دو سر گُه» به تاریخ دوم تیر ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!