یک برآورد درست و درمان، بی هیچ به نال و به میخ زدنی از دیدگاه طبقه کارگر* که بگونه ای نسنجیدنی با برآوردهای گروهبندی های ریز و درشت سازمان های "سیاسی" با گرایش های چپی آغشته به سیاست های «سوسیال دمکراتیک» که همچنان چشم به سندوک (صندوق) رای دارند از جایگاهی برتر برخوردار است. بخش پیشروی طبقه کارگر ایران که بخوبی می تواند رهبری جنبشی انقلابی با سمتگیری سوسیالیستی را در روندی کوتاه بر دوش گیرد، بدرستی چنین مرزی را شکانده و چنین گروهبندی های یاوه گو و بیکاره ای که بخش بزرگی از آن نیز در نشیمنگاه کشورهای امپریالیستی باخترزمین جا خوش کرده را پشت سر نهاده و سنگ روی یخ نموده است.
سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!
برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!
درودی از دل و جان برآمده به کارگران آگاه «هفت تپه»
ب. الف. بزرگمهر هفتم تیر ماه ۱۴۰۳
برنام را از بومِ زیر برگزیده ام. ب. الف. بزرگمهر
* به سرمایه داران رای نمی دهیم!
انتخاب واقعی و آزاد فقط در شوراهای منتخب مردم است
ما کارگران به هر موضوعی از دریچه منافع طبقه کارگر و اصل برابری شهروندان نگاه میکنیم. همانطور که سرمایه داران و کارفرمایان، ایرانی و غیر ایرانی، از دریچه منافع طبقه شان و سود و زیان شان به هر موضوعی نگاه می کنند.
کارگران ایران در صدها رشته تولیدی و خدماتی و هزاران شرکت و هولدینگ و واحدهای زنجیره ای، بی حقوق، با دستمزد تحقیرآمیز زیر خط فقر، با ناامنی شغلی و بیکاری، با قراردادهای برده وار و سرکوب مستمر روبرو هستند. نصف جامعه یعنی زنان از آزادی پوشش بعنوان بدیهی ترین و خصوصی ترین حق محروم شدند و اعتراض و فریادشان با فجایعی روبرو شده که داغ گرم هر محله و شهر ایران است. سالی یک میلیون بیکار به ارتش بیکاران اضافه میشود. این جامعه مملو از بحرانهای اجتماعی لاینحل است که هر روز بر دامنه و عمق آنها افزوده میشود. هر دولتی با هر اسمی آمده وضعیت را وخیم تر کرده است. همه این کاندیداها امتحان پس دادند و رفوزه شدند.
مسئول و مسبب این اوضاع دولت و کارفرمایان و سرمایه داران گردن کلفتی هستند که به چهاردرصدی ها معروفند و نود و شش درصد بقیه باید در خدمت اینان باشند و بیشترشان برای زنده ماندن با مرگ دست و پنجه نرم کنند. دولت و قانون هم منافع همین سرمایه داران را پاسداری میکند وگرنه چرا بجای اختلاسگران و جنایتکاران و دزدهای اموال جامعه، کارگر و معلم و زن و مرد و جوان و دانشجو و انسان معترض در زندانها می پوسند؟
به کی رای بدهیم؟ به مدافعان بازار آزاد و خصوصی سازی؟ به مدافعان واگذاری اموال عمومی و صندوق بیمه و بازنشستگی به قماربازان بورس؟ به افزایش سن بازنشستگی؟ به مسببین فقر و نداری و گرانی؟ به عاملان بی حرمتی و سرکوب در دهه های مختلف؟ در کدام انتخابات شرکت کنیم؟ انتخاباتی که بیشتر مردم و خود حکومتی ها در آن نمیتوانند شرکت کنند؟ سینه چاکان مدافع انتخابات بناچار اعتراف میکنند که انتخابات رقابتی و آزاد نیست، چرا باید در انتخابات غیر آزاد و گزینشی شرکت کرد؟
کارگران خواهان اداره شورائی جامعه با تکیه به خرد جمعی و آزادی تمام افکار هستند. تنها در چنین شرایطی، یعنی قدرت شوراها همه شهروندان میتوانند در شرایط برابر و بطور آزادانه انتخاب کنند و انتخاب بشوند و تصمیم بگیرند و یا تصمیمی را هر وقت دلشان خواست لغو کنند. انتخاب واقعی و آزاد فقط توسط نظام شورائی و شوراهای آزاد و منتخب مردم میتواند موضوعیت داشته باشد، در غیر آن کم و زیاد فقط سلب اختیار و انتخاب است.
کارگران هفت تپه و جنبش کارگری ایران در کنار تلاش جامعه برای رسیدن به آزادی و برابری و حقوق و حرمت همگان است. اشخاص در ظرفیت شخصی میتوانند هر تصمیم درست یا غلطی بگیرند. اما ما بعنوان «کارگران هفت تپه»، تصمیمی برای شرکت در انتخابات نداریم و در انتخابات شرکت نمی کنیم. ما به سرمایه داران و مسببین فلاکت و مشقات خود و اکثریت مردم رای نمی دهیم. ما همدرد مادران و پدران داغدیده جگرگوشه هاشان هستیم و امیدواریم روزی عدالت کارگری مرهمی بر درد آنان بگذارد.
در این مناسبت ها در دو سال اخیر بارها دیده شده که چند فرد خودفروخته با همراهی کهنه بسیجی های عدالتخوار و مدافع «بخش خصوصی خوب»، به اسم «کارگران هفت تپه» برای حمایت از کاندیداهای حکومتی و کارفرمایان متفرقه از ريیسی تا جلیلی و اسدبیگی و رستمی و ناصری و دیگران دلقک بازی میکنند. اینها قبل از اینکه از کسی حمایت کنند، خودشان و کارگران هفت تپه را خیلی ارزان فروختند. یک نتیجه جانبی کار این خودفروختگان، خوراک تبلیغاتی درست کردن برای فرصت طلبان و دشمنان هفت تپه است تا عمل چند مزدور را گوتره ای بحساب ۵۰۰۰ کارگر هفت تپه بگذارند تا شاید خرده حسابهایشان را با عده دیگری صاف کنند. کسی که نامی از هفت تپه شنیده است و فقط به اخبار گوش میدهد، چند فرصت طلب ضد کارگر که دنبال منافع حقیرند را با عظمت ایستادگی و اتحاد و آزادگی کارگر هفت تپه عوضی نمیگیرد. هفت تپه کم آدم نیمه راه ندیده است، اما سنت مبارزه اش با تکیه به خرد جمعی و اعتصابات قدرتمند و رهبران خوش نام مثل اسماعیل بخشی شناسنامه آنست نه افراد سست عنصری که هر روز در جایی بیتوته میکنند.
کارگران هفت تپه و جنبش کارگری، هیج منفعتی در دفاع از نظام استثمارگر و سرکوبگر ندارند و برای ادامه و بقای آن در انتخابات سرمایه داران شرکت نمی کنند. ما به دشمنان طبقاتی مان رای نمی دهیم. شرکت در انتخابات تائید کل وضعیت و مشکلات و مشقات و مسببین آنست.
جمعی از کارگران هفت تپه
چهارشنبه – ۶ تیرماه ۱۴۰۳
برگرفته از «تلگرام» هفتم تیر ماه ۱۴۰۳
برجسته نمایی های بوم، همه جا از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر