از ستیزه و بگومگوهای (یا همانا «بحث و جدل» بزبان پارسی عربی گزیده!) جان ننه شان: «انتخاباتی» میان نامزدهای کارپردازی خیمه و خرگاه نظام خرموش پرور پیرامونِ آموزش و پرورش
ـ نظر بنده این است که محتوای آموزش از همان دوره ی دبستانی باید بگونه ای انقلابی عوض شود؛ این که عرض می کنم نمونه ای است که با همه ی کوچکی آن، بسیار مهم است: وختی حتا نان نیز از سفره ی عوام النّاس پر کشیده یا در بهترین حالت، آرد آن جیره بندی شده یا ناچارند نسیه بخرند، وختی در بسیاری از شهرها و روستاهای دور و نزدیک با مشکل بی آبی روبرو هستند و آب خوردن کیمیا شده، باید جمله های بی معنیِ «بابا آب داد»، «مامان نان داد» و چه می دانم: «خواهر .. به باد داد» و اینا را از کتاب های درسی دبستانی حذف کنیم. هر کدام از اینگونه جملات مانند تیری است که به قلب نظام شلیک می شود و اغتشاش بپا می کند ... وختی که همه ی اینگونه آموزش ها از کتاب های درسی حذف شد، هم قدر عافیت را بهتر خواهند دانست و هم هر از گاهی که ناچاریم قوت لایموتی در بازارهای شان توزیع کنیم، می توانیم به همان روشی که برادرِ خدا ذلیلش کند رهبرآزارمان، سیب زمینی و پیاز به نام هدیه ی «امام زمان و عَجِّل فَرَجَهُم» عرضه می کرد با هزار مِنّت بفروشیم که ناچار شوند جز خودمان، سگ مان را هم سلام کنند! آه ببخشید از دهنم در رفت؛ ما که سگ نگه نمی داریم ... می بینم که لبخند نمکینی بر لب های تان نشسته، انشاء الله از پیشنهاد این حقیر باشد؛ ما سگ مان کجا بود؟!
ب. الف. بزرگمهر هفتم تیر ماه ۱۴۰۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر