«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ خرداد ۲۸, دوشنبه

خونی که گذشته و آینده ی دین و آیین های وامانده ی آن را بهم گره می زند ...

اینجا بازار خرید و فروش گوسپند است؛ ولی می بینید که این دو گاوند. من آن ها را برای نمایش آورده ام؛ نه برای سربریدن شان بجای «اسماعیل»! شما که بهتر از منِ روستایی سر می بُرید و قربانی می کنید؛ در این کشور هم فَت و فراوان اسماعیل هست و اگر نباشد هم خودتان آن ها را به نام پاسداری از دین و مذهب، اسماعیل جا می زنید. بروید هر اندازه دل تان خواست از آن ها شکار کنید و هر بلایی که خواستید سرشان بیاورید. می بینید که نیازی به پرداخت پول هم ندارد ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۳

زیرنویس پرتور:

بازار خرید و فروش گوسپند ـ جایی در پاکستان



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!