«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ تیر ۱۴, پنجشنبه

آن ها دیگر به آسانی دُم به تله نمی دهند

«... ممکن است عده‌ای از برخی مسوولان و یا حتی نظام اسلامی خوششان نیاید؛ همانگونه که آزادانه این حرف‌ها را می‌زنند؛ اما این ذهنیت که هر کسی رأی نداده متصل به این افراد و این طرز فکر است کاملاً غلط و اشتباه است ...خیلی‌ها مشکل و کار و گرفتاری دارند و یا به علل دیگر در رأی‌گیری شرکت نکردند که ان‌شاءالله در مرحله دوم، اجتماع مردم پای صندوق‌های رأی شوق‌انگیز و مایه‌ی آبروی نظام باشد ... هر قدر مشارکت بهتر، صریح‌تر و روشن‌تر باشد، نظام برای تحقق اهداف خود در داخل  و پیگیری اهداف در مجموعه امتداد راهبردی کشور از توانایی بیشتری برخوردار خواهد شد که این مسأله فرصت بسیار بزرگی است ... خداوند توفیق بهترین انتخاب را به مردم عنایت فرماید تا فرد منتخب بتواند اهداف نظام و ملت را محقق سازد.»۱ از جمله علل رای ندادن که ناگزیر به زبان آوردن آن هستیم، یکی هم این است که «عوام النّاس» بو برده بودند چند تایی از برگزیدگان ما نخودی هستند و صبر پیشه کردند تا ببینند، کدام ها بر جای می مانند. این نشان می دهد که ما در گذشته آن ها را [در دل با خود: خدا ذلیل شان کند، انشاء الله!] دستِکم گرفته بودیم؛ آن ها در این سال های آزگار از بس بجای عسل وعده داده شده، نیش زنبور۲ خورده اند، بسیار باهوش و گوش تر شده و نباید آنجور که برخی از مسوولین نظام همچنان می پندارند، ساده پنداشت شان. آن ها دیگر هر اندازه هم با «من اولوم» (من بمیرم) و «سَن آلله» (ترا خدا) گفتن،۳ گلوی خودمان را پاره کنیم به آسانی دُم به تله نداده و پای صندوق رای نمی آیند!

آنچه عرض کردیم، سوای آن گروه بزرگی است که در ردیفِ «بیخودی ها» جای گرفته و از سوی «شورای نگهبان»۴ قیچی شدند؛ از آن میان، باید از برادر بسیار عزیز و دلبندمان جناب آقای علی لاریجانی۵ یاد نموده از وی دلجویی کنیم که برخلاف همه ی قول و قرارهای قبلی، در همان ردیف جای گرفت و از ادامه ی رقابت محروم شد. البته با سِعِّه صدر و بصیرتی که در ایشان سراغ داریم، نیک می دانند که ما چون دوره های گذشته و کَاَنَّهُ بسی بیش از آن دوره ها به آرای «عوام الناس» برای برُخِ «جامعه جهانی» کشیدن نیازمندیم و باید به هرنحوی شده، آن انتخابات رسوایی برانگیزِ مجلس که تنها ۷⸓ دارندگان حق رای که بیش ترشان هم خودی ها بودند را جبران کنیم؛ برای همین این بار ناچار بودیم محتاطانه عقب نشینی کنیم و پذیرای کسی چون پزشکیان شویم که می دانیم با همه ی مُخلصیم چُخلسیم گفتن هایش، سر در کدام آخور دارد و ما را بجایی خواهد کشاند که برای نگهبانی از تنها ستون لرزانِ برجای مانده که روی آن ایستاده ایم، ناچار به نرمش های قهرمانانه ی آبرو برباددهِ باز هم بیش تری شویم. این برادر دلبندمان از ما هم بهتر می داند که «جامعه جهانی» نیز برای آنکه دهان «عوام الناس» پرخاشگرشان را ببندد و بتواند همچنان آسوده معامله های تر و چسبِ بیشتری با ما جوش بدهد، نیازمند سربراه نشان دادن مان چون گربه ای عابد شده که «دیگر پنج پنج نمی گیرد»۶ به آن هاست. ایشان خوب درمی یابند که در چارچوب سناریوی بکار گرفته شده برای پذیرش نامزدهای «صالح» دیگر جایی برای ایشان نبود.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ تیر ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ گزیده ای از بیاناتِ حکیمانه ی «کیر خر نظامِ» در دیدار با مدیران و گروهی از استادان «مدرسه عالی شهید مطهری»، برگرفته از تارنگاشت «کیر خر نظامِ خرموش پرور»   ۱۳ تیر ماه ۱۴۰۳ (با اندک ویرایش درخور بویژه در نشانه گذاری ها بی هیچ آسیبی به بوم آن از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ  «... شاید آقا زنبورهای گاوی را بجای زنبورهای عسل اشتباه گرفته است؟!»  ب. الف. بزرگمهر     ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/12/blog-post_16.html

۳ ـ بنگرید به یادداشتِ «من بمیرم، سَن آلله، بیایید پای صندوق رای!» ب. الف. بزرگمهر  ۱۷ بهمن ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/02/blog-post_6.html

۴ ـ بخوان: «شورای شبکورهای نگهبان تاریکی»

۵ ـ بنگرید به یادداشتِ «مگوزید بر ما که خود ریده ایم ...»، ب. الف. بزرگمهر   چهارم مهر ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/09/blog-post_26.html

۶ ـ اگر در اروپای باختری، مشارکت توده های مردم در بازی ریشخندآمیز «انتخابات»، گاه به زیر ۱۵ درصد نیز کاهش می یابد و بی تفاوتی آشکار مردم را نسبت به «شکارچیان رای» و وعده دهندگانی که به هیچکدام از وعده های خویش پایبند نیستند، نشان می دهد، در جمهوری اسلام پیشه ی ایران، انگیزه های دیگری و از آن میان، هنوز خو نگرفتن توده ی مردم به این بازی ریشخندآمیز سرمایه داری از یکسو و پیدایش زمینه برای نیرنگبازی مشتی پاچه ورمالیده ی فرومایه از سوی دیگر به دستکاری و سمتدهی انتخاباتی که بیش تر گمارش است، میدان می دهد و ناگفته نماند که این بازی بیشرمانه به یاری و همدستی خواه ناخواه بخش نازکی از روشنفکران خوب پروار شده و از آن میان چپ های پیشین که غم هست و نیست توده ی مردم و خلق ندارند و اکنون بیش تر در اندیشه ی گرفتن گواهی دکترا و افزایش فرهنگ خود با سفر به این یا آن کشور هستند و نیز ساده انگاری حزب ها و سازمان های به اصطلاح چپی که شاید هنوز کاکلی کوچک از گذشته بر سر دارند به انجام رسیده و می رسد؛ پیامد آن، به رخ کشیدن مشارکت مردمی در انتخابات «گماشته ی خیمه و خرگاه نظام» است که تاکنون بارها از سوی «آخوند ریش حنایی» و سایر دست اندارکاران ریز و درشت رژیم تبهکار از آن بهره برداری شده و از آنسو، کشورهای اروپای باختری و یانکی ها نیز به آن نیازمندند؛ زیرا باید به توده های مردم کشورهای خود نشان دهند که با «گربه ای عابد» سر و کار دارند که دیگر چون گذشته، پنج پنج نمی گیرد!

برگرفته از یادداشتِ «رای مردم برای گزینش «سگ زرد» یا «شغال جیغ بنفش» اینگونه بکار می رود!»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/04/blog-post_2986.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!