«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ تیر ۳۰, شنبه

این آموزگار شایسته برای چه در زندان است؟ هان خرموش اعظم؟!

این آموزگار شایسته برای چه در زندان است و از این زندان به زندان دیگر پاسکاری می شود؟ هان خرموش اعظم؟! مرده شور ریخت شومت را بِبَرد؛ همه می خواهند او و دیگر کنشگران دلسوز و از جان گذشته ی ایران زمین از زندان ها رها شوند و تو «بصیرت العظما» که بگفته ی زنده یاد عشقی بر بصیرتت باید رید با سنگدلی می گویی: نه! خاک بر سرت که عزراییل آسمانی هم بگمانم از روبرو شدن با آن ریخت شوم بیمناک است!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۳



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!