این آقا که با چشمانی میخ شده به جایی می نگرد، «امام جمعه» شهر شیراز است. به گودی میان پپشانیش خیره می شوم و با خود می گویم:
این دیگر چگونه جای مُهری است؟ مگر مُهر هر اندازه هم که کله ات را هنگام سر به خاک سودن در برابر الله، بیش تر فشار داده باشی، می تواند چنین نشانه ای برجای بگذارد؟ نه! منطقی نیست ... جای ملاقه ی مادر نیز نمی تواند باشد؛ آنگاه که بی چشمی به پیرامون، سرگرم ناخنک زدن به خوراک هنوز ناآماده در آشپزخانه باشی و ناگهان مانند «اَجل مُعلّق» سر رسیده باشد؛ اگر هم باشد، در چنین سن و سالی، دیگر آنچنان گود نخواهد بود. آه دریافتم! بیگمان جایِ لگد اسب یا قاتری چموش است؛ چشمانش گواه است ...
ب. الف. بزرگمهر یکم فروردین ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/03/blog-post_559.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر