«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ مرداد ۲۸, یکشنبه

رژیم فراراست «عزراییل»، یاوه گویی های یهودی ستیزانه ی پیشوای آلمان نازی را سبز نمود

رژیم فراراست «عزراییل»، نه تنها این نکته که آن فرشته ی آسمانی ـ ریسمانی رونوشتی زمینی نیز دارد که به داسی کارآتر برای درو کردن توده ی مردم پلستین ساز و برگ یافته را پایور نمود که همچنین یاوه گویی های یهودی ستیزانه ی هیتلر، پیشوای آلمان نازی را نیز سبز کرد! این رژیم و بویژه تبهکار سزاوار تیربارانی به نام «نتانیاهو» که نام «نادان یابو» را برای وی سزاوارتر می دانم، حتا پیش از آغاز جنگ درگرفته ی کنونی که رژیم سزاوار سرنگونی دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر ایران در انگیزش و انجام آن بدست جریانِ سخت گمان برانگیزِ «حماس» که آن را حتا در خوش بینانه ترین برخورد نمی توان «انقلابیون رُمانتیک»۱ نامید، دستی دراز داشت، خواهان همزیستی آشتی جویانه میان یهودیان با دیگر خلق های باشنده ی آن سرزمین باستانی بویژه عرب های اسلام گرا نبود۲ و دسته گل به آب داده ی کنونی با بیش از چهل هزار شهروند کشته شده از آن میان، شمار بسیاری زن و کودک و سالخوردگان عرب پلستینی را ترفند بس تبهکارانه ی آن رژیم پلید برای جلوگیری از گسترش جنبش پیشرو و دادخواهانه در آن کشور که از توان فراروییدن به جنبش و خیزشی توده ای بی هیچ نابرابری میان آدمیان از هر سویه نیز برخوردار بود،۳ می دانم. در اینجا به کردار بسیار بیجا و ناروای «حماس» در کشتن و ربودن شهروندان یهودی که نیازمند یادداشتی جداگانه است،۴ نمی پردازم؛ تنها به این نکته اشاره می کنم که در جهان کنونی، هیچ جنبش، ساختار یا نهادِ براستی انقلابی با آرمان های دادگرانه در هیچ جا حتا به بهانه ای چون خونخواهی از سال ها تروریسم دولتی سیهونیست ها۵ به توده ی شهروندان بیگناه یورش نبرده و نمی برد. با این همه، رفتار رژیم فراراست «عزراییل» در سرکوب خونبار و ددمنشانه ی شهروندان عرب پلستینی را برای خود یهودیان بویژه در بازه ی زمانی درازتر بس زبانبارتر از آنچه بر سرِ آن بیگناهان آمد، می بینم؛ زیرا توده های مردم جهان که بگونه ای دربرگیرنده از توان برآوردهای باریک طبقاتی کم تر برخوردارند، همه ی آنچه پیش آمده و همچنان از سوی آن یابو و دیگر جَک و جانورانِ پیرامونش پی گرفته می شود را از چشم همه ی یهودیان می بینند که در چارچوب شناخته شده ای نیز از هوده ی چنین ارزیابیِ هنوز به تراز شناخت باریک دست نیافته برخوردارند. برای همین، در همان آغاز یادداشت به سبز شدن یاوه گویی های هیتلر درباره ی یهودیان اشاره نمودم که در بنیاد خود به این شوند که یاوه از نیروی سبز شدن برخوردار نیست، خود سخنی دوپهلو و یاوه است؛ و آن را چون گوشزدی دیگر۶ به همه ی یهودیان بویژه یهودیان پیشرو در آن کشور و جهان یادآور شده و می شوم تا برای برکناری آن رژیم پلید در گام نخست و سپس در بازه ی زمانی درازتر از میان برداشتن همه ی گروه ها و گروهک های تندروی در کردار تبهکار، حتا اگر شده از جان مایه گذاشته و نخش تاریخی رویهمرفته خوب یهودیان با پیشکش بزرگ ترین دانشمندان، فن آوران و هنرمندان به جهان را پاس داشته و نگذارند چنین جک و جانوران ددمنشی آن را بیالایند.

بر این نکته که آن را پیش تر نیز در میان نهاده ام، باری دیگر پامی فشارم که هنجارمند نمودن (برسمیت شناختن) دو کشور جداگانه ی یهودی و عرب در کنار یکدیگر۷ که امپریالیست ها و برخی کودن های سیاسی همچنان آن را پی می گیرند، بیهوده ترین و ناکارآمدترین رویکردی است که نه تنها گره در هم پیچیده ی چالشی کهنه را نخواهد گشود که جنگ و جدال خونریزانه ی «سگ و گربه» را پاس داشته، همچنان «نادان یابو» ها و رونوشت های اسلام گرای تازه ای از وی که همگی آن ها برای سرِ کار ماندن نیازمندِ آشوب و آشوب آفرینی اند را خواهد زایید.۸       

مرگ بر «عزراییل» و همه ی پشتیبانان رنگارنگ پیدا و نهان آن از آن میان، شیخک ها و خرسک های خوک سرشت عرب که از یگانگی توده های عرب و یهود و ترسا در آن سرزمین و پیروزی شان بسی بیش تر از عزراییل می ترسند!

مرگ بر همه ی رژیم هایی که بر بنیاد نفرت پراکنی دینی و آیینی میان توده های مردم نادان و ناآگاه نگاه داشته شده، همچنان روی پای خود ایستاده اند!   

مرگ بر امپریالیسم جهانی بسرکردگی «یانکی» ها که پرورش دهنده، برانگیزاننده و پشتوانه ی چنین رژیم هایی در همه ی جهانند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ امرداد ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ «انقلابیِ رُمانتیک» به کسی گویند که آنچنان شیفته ی بکارگیری اندیشه ی انقلابیگرانه ی خویش است که به چند و چون و پیامدهای آن کم تر اندیشیده، آن ها را ساده می گیرد یا به خواستِ آسمان وامی نهد؛ چون نمونه ای غم انگیز و جانکاه، چنانچه جریانِ سخت گمان برانگیز «حماس» را «انقلابی رُمانتیک» بشمار آوریم، آن ها در آن اندازه که سوراخ موش های پیچیده و کم و بیش دسترسی ناپذیری برای خویش ساخته تا در آن ها پنهان شوند (این را بدیده بگیرید که سخنی از سنگر گرفتن در کار نیست!) به چند و چون کارِ نابخردانه ی خویش پرداخته اند؛ ولی به این نکته ی ساده نیندیشیدند یا بگمانم بیش تر به تخم مبارک و میمون شان هم نگرفتند که توده ی بی پناه در آن بالا از سوی یابوی عزراییلی بمباران شده و زائوی بیچاره ناگزیر به زاییدن در کنار یا زیر آوارهای برجای مانده خواهد شد؛ الله اکبر!

«انقلابی رُمانتیک» ویژگی های دیگری نیز دارد که در اینجا به آن ها نپرداخته ام.  ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ امرداد ماه ۱۴۰۳

۲ ـ سخنان یابو* بروشنی نشان می دهد که وی ناساز با آنچه بیشینه توده های مردم عزراییل خواستار آنند، نه خواهان پایان دادن به جنگ است و نه حتا به آتش بسی که زمینه ای برای پایان بخشیدن به جنگی ناجوانمردانه را فراهم کند، تن خواهد داد.

* «بنیامین نتانیاهو» [بخوان: نادان یابو!]، نخست وزیر عزراییل گفت که عزراییل آماده است در برابر آزادی گروگان ها، آتش بسی سِپَنجین (موقت) با «حماس» ببندد (منعقد کند)؛ ولی از دستیابی به همه ی آماج های جنگ از آن میان، از میان بردن یکپارچه ی توان رزمی و سیاسی «حماس» دست نخواهد کشید.

برگرفته از یادداشت و پی نوشتِ «اینک وخت نشان دادن نیرو به این یابوی سزاوار مرگ است»  ب. الف. بزرگمهر  ۱۶ اردی بهشت ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/05/blog-post_6.html

۳ ـ پرخاش های گسترده ی خیابانی توده های مردم به سیاست های تبهکارانه ی دولت فراراست «عزراییل» باری دیگر خیز برمی دارد («تل آویو»)؛ پرخاش هایی که از توان خاموش نمودن آن برخوردار نیستند و باز هم دامنه و ژرفای بیشتری یافته در فرجام کار به دوستی و همدستی نیروهای پیشروی آن سرزمین باستانی از مسلمان و یهودی و ترسایی در چارچوبی دادخواهانه و دادگرانه خواهد انجامید؛ این فرمانِ تاریخ است که همه ی گره های همچنان ناگشوده را خواهد گشود و در همپایی و یگانگی با جنبش جهانی رو به گسترش و ژرفش سمتگیری سوسیالیستی، نژادپرستی و نابرابری را برای همیشه بخاک خواهد سپرد.

برگرفته از یادداشت «پرخاش هایی که از توان خاموش نمودن آن برخوردار نیستند ...»  ب. الف. بزرگمهر  چهارم اردی بهشت ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/04/blog-post_48.html

۴ ـ در این باره، در همان آغاز درگیری، می خواستم در یادداشتی به برخی نکته های گمان برانگیز پیرامون کارکردِ «حماس» بپردازم؛ تنها چیزی که مرا از این کار بازداشت، شور بیمانند نوجوانان و جوانان عرب پلستینی در همپایی جانفشانانه با این سازمانِ سخت گمان برانگیز بود که در بنیادِ خود شَوَندی مَنتیکی (منطقی) برای ننوشتن نبود و نیست؛ ولی به هر رو از انجام آن بازماندم.

۵ ـ در جهان کنونی، خونخواهی (انتقام) که «کیر خر نظامِ خرموش پرور» نیز چندین بار آن را از دهان مبارک و میمون خویش در کرده از دیدگاه سیاسی از هیچ آرش و مانشی درخور برخوردار نبوده و نشانه ای کژ و کوله بر بنیاد نگرشِ های کهنه ای برجای مانده از ساختارهای سده های میانی چون رژیم های ایلخانی یا کهن تر بیش نیست.

۶ ـ آنچه می توان و باید برای آن جنگید، کشوری یگانه دربرگیرنده ی همه ی باشندگان آن بی هیچ نابرابری بیجاست؛ چنین آماجی با همه ی دشواری های دستیابی به آن، جز با کوتاه کردن دست امپریالیست ها بویژه «یانکی» ها و انگلیسی ها شدنی نیست؛ آماجی که در گام نخست باید از چنان توانی برخوردار شود که رژیم فراراست فرمانروا برهبری «نادان یابو» را بزیر کشیده، در همکاری با دیگر نیروهای پیشرو در آنجا، زمینه ی فرسایش و از میان برداشتن هرگونه اندیشه های پلید نژادپرستانه، خودبرتربینانه و سرکوبگر را فراهم کند. با همه ی سختی های پیمودن چنین راهی، این تنها راهکار درست و درمان برای دستیابی به همزیستی آشتی جویانه ی پایدار میان توده های مردم در آنجاست. برای ساختمان چنین کشوری باید جنگید! این را بویژه برای شمار نه چندان کمی از نیروهای پیشروی یهودی می گویم که هنوز میان دو سندلی (صندلی) سرگردانند. توده های سترگ مردم جهان، تبهکاری های بی همتای انجام پذیرفته تاکنون را نه از چشم «سیهونیست» ها و «بنیادگرایان یهودی» یا امپریالیست های پشتیبانِ نشسته در سایه که از چشم همه ی یهودیان خواهند دید و پایش بیفتد، خشک و تر را با هم خواهند سوزاند.

برگرفته از یادداشتِ «آنچه می توان و باید برای آن جنگید، کشوری یگانه بی هیچ نابرابری میان باشندگان آن است»  ب. الف. بزرگمهر   پنجم تیر ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/06/blog-post_25.html

۷ ـ بنگرید به یادداشتِ «سخن بر سر همزیستی در یک کشور یا دو کشور جداگانه در کنار یکدیگر نیست» ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2023/11/blog-post_15.html

۸ ـ نمونه ای گویا از چنین رژیم هایی، رژیم پوشالی گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان است که کم و بیش از همان آغاز پیدایش خود، روی خیزاب های آشوب دست و پا زده و آنگاه که بهانه ای برایش نمانده، دست به آشوبی تازه زده است.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!