«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ شهریور ۳, شنبه

یک کار کوچک به پاسِ مردم ایران؟! کدام مردم؟

قربان آن زبان چرب و نرمت بروم، حال که دُمِ کار را بچنگ آورده ای، این کار کوچکِ سال ها بر زمین مانده* را به پاس مردم ایران به انجام برسان تا انشاء الله ماه عسل نیمه کاره ی «حضرت آغا» با «برادر بَرَک اوباما»، این بار با «ترامپ» ذلیل مرگ شده در پناهِ «مار غاشیه» به فرجامی خوش و خرم انجامیده. مردم ایران هم پس از سال های آزگار کون شان را به این سو یا آن سو چرخاندن، سرانجام سمت و سوی درست و درمانِ و دلخواه خویش را بیابند.

دنباله ی گفته های «غضنفر»:  ب. الف. بزرگمهر  سوم شهریور ماه ۱۴۰۳

مدیرعامل «صندوق توسعه ملی» با اشاره به بچنگ آوردن نمایندگی سیاسی آمریکا [بخوان: «یانکی» ها!] از مِهتَر‌جمهوری خواست «یک کار کوچک» در پهنه ی سیاست برونمرزی انجام دهد. مهدی غضنفری، نوشت:
«
در توئیت امروز به یک کار کوچک در حوزه سیاست خارجی اشاره می‌کنم. خوب است حداقل به احترام مردم ایران، روابط کنسولی در محل سفارت آمریکا در تهران احیا شود تا ایرانیان بسیاری که در آنجا هستند به‌راحتی تردد کنند.»

گزیده ای برگرفته از «ویستا»  سوم شهریور ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش و پارسی نویسی درخورِ نخستین بند از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!