«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ شهریور ۶, سه‌شنبه

دلیل خواری و خفتی که «عزراییل» نصیب مان کرد، غافل ماندن از اتم و کوانتوم و ایناست

همزمان با «اربعین حسینی» (یکشنبه ی گذشته)، آیین سوگواری گروهبندی ‌های سرکوب دانشجویی در «حسینیه امام خمینی» برگزار شد که در آن چاپلوسان (مداحان) «اهل‌بیت» درسوگِ سالارِ جانباختگان (شهیدان) مویه سرایی (نوحه ‌سرایی) کردند.

در این آیین، «حضرت کیر خر نظامِ خرموش پرور» در سخنانی با اشاره به کارزار همیشگی و پایدار میان «جبهه ی حسینی» و «جبهه ی یزیدی» از آن میان، فرمودند:
«شیوه‌های مقابله جبهه حسینی با ظلم و جور به تناسب شرایط متفاوت است؛ این مقابله در دوران شمشیر و نیزه به یک گونه است و در دوران اتم و هوش مصنوعی به گونه‌ای دیگر؛ در دوران تبلیغات با شعر و قصیده و حدیث، شیوه خاص خود را داشت و در دوران اینترنت و کوانتوم نیز شیوه‌های دیگری را باید به کار گرفت.»*

دنباله ی سخنانِ در دل انباشته ی آن حضرت:
دلیل اصلی خواری و خفتی که در قضیه ی شهادتِ مهمانِ گرانقدرمان: «مجاهد اکبر، اسماعیل هنیه»، عزراییل زمینی نصیب مان کرد و نه تنها دِل و دماغ که کونِ پاسخگویی بایسته به آن را هم نداریم، همین غافل ماندن از چنین پیشرفت هایی است. البته ما زمانی نه چندان دور به برادران عرزشی دست اندر کار نظامی گفته بودیم: هر چه در توان دارید، صرف خرید و ساخت موشک کنید؛ ولی حالا معلوم می شود که موشک به تنهایی نیز دردی را درمان نمی کند و ما باید همزمان در پیِ اتم و کوانتوم و هوش مصنوعی باشیم. ما از این «نارندرا»ی ناپاک چه کم داریم که هم به پستان های پُر شیر خرس روسی آویخته شیر می نوشد و هم بیضه های گاومیش های آمریکایی را می مالد و حتا پای آن کارآفرین دزد و دَغَل: «ایلان ماسک» را به آنجا باز کرده تا به بچه هندی ها هوش مصنوعی یاد بدهد؟ به یک معنا، ما که خدای یکتا را می پرستیم از یک هندوی نادان و نَجِس که هر روز چند بار دو دستش را زیر چانه می گیرد و در برابر مجسمه های گِلی فیل و میمون و گاو و اینا دولا راست می شود، کم تریم! خودمان هم که بیش تر اهلِ شعر و قصیده و حدیث و اینا هستیم بحمدلله از این بخت خوب برخوردار شده ایم که در زمان رسول الله پا به جهان ننهادیم که ناچار به جنگ تن به تن با دشمن شویم. همین «نادان یابو»ی پستانِ مادر گزیده را در نظر بگیرید که با شمشیر بُرّان در برابرمان ظاهر می شد و «هَل من مُبارز» می طلبید؛ کارمان به آنجا نمی رسید که دستکم شعر و حدیثی در مَذِمَّت جنگ و شمشیرکشی برایش بخوانیم؛ دندان های مان کلید می شد و هر چه حدیٍث و اینا از بر کرده بودیم در یک آن از سرمان می پرید و کَاَنَّهُ «قبض روح» می شدیم. خودِ پیامبر عظیم الشأن اسلام هم پس از آنکه در «جنگ اُحُد» دو دندان نیش مبارک شان را در پیِ اصابت چندین سنگ به چهره ی نازنین شان از دست دادند، دیگر در هیچ جنگی شرکت مستقیم نکردند؛ تازه بخت با ایشان یار بود که هیچکدام از آن سنگ ها بحمدلله به عضو شریف بدن شان اصابت نکرد؛ وگرنه، همه ی زنان مُکَرَّمه ایشان تا پایان عمر از «جهاد اکبر» محروم می ماندند.

همینجا این نصیحت را نیز به برادران عرزشی بکنم که پراکنده کاری و همزمان، وخت خود را صرف اتم و هوش مصنوعی و اینترنت و کوانتوم و اینا کردن به همان اندازه زیانبار خواهد بود که همه چیز را فراموش نمودن و متمرکز شدن روی ساخت و انباشت موشک.

ب. الف. بزرگمهر   ششم شهریور ماه ۱۴۰۳

* برگرفته از «ایسنا» چهارم شهریور ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش، فشرده و بازنویسی درخور بند نخست و بخشی از بند دوم از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!