«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ شهریور ۷, چهارشنبه

شما به بزرگی خودتان این خرموش زاده ی نوپا و تازه بدوران رسیده را ببخشید

خرموش های اسلام پیشه پس از توسری جانانه و خوارکننده ای که از رژیم عزراییل دریافت کرده اند، کوشش بسیاری برای کژدیسه نمودن اندیشه ی توده های مردم ایران حتا به بهای آتش افروزی در اینجا و آنجای ایران بکار خواهند برد

بانو مژگان افتخاری! خداوند یا بهتر بگویم: الله، خوشبختانه ریسیدن را برای فرشتگان که شمارشان چندین و چند برابر انبوه آدمیان روی زمین است، مُقَرَّر نفرموده۱ که دشواری چندین بارشستشوی روزانه ی سر و رو و جامه را نیز به دیگر دشواری های گریبانگیرشان بیفزاید؛ ولی بگمانم درباره ی این مهتر دانشکده علوم اجتماعی که سخنی چنین گُه...هر...بار از خود در کرده،۲ باید جداگانگی ویژه ای بدیده گرفته، دستکم یکی دو یا چند فرشته را از آن قانون الهی آزاد کند تا با ریسیدن های پی در پی به سر تا پای این مهتر که بگمانم بچه خرموش تازه کاری بیش نیست، وی را با نشان (مدال) های آسمانی سرفراز نماید؛ با این همه، در روز و روزگار کنونی که کوشش های چندین باره ی توده ی مردم ایران برای روفتن چنین جَک و جانورانی به فرجامی خوش نینجامیده، چنانچه خودِ خدا نیز تُفی گُنده به ریشِ پرورش دهندگان شان مرحمت می فرمود، شایان سپاسی شایسته می بود. به هر رو، شما به بزرگی خودتان وی را ببخشید؛ الف بچه ای نوپا و تازه بدوران رسیده ای است که می خواهد سری در میان سرهای دیگر خرموش ها و خرموش زادگان درآورده، سرشناس شود. باور می کنید یا نه؟ چنین خرموش زادگانی حتا از دریافتِ چنان نشان هایی از فرشتگان آسمان خرسند خواهند شد.۳       

ب. الف. بزرگمهر   هفتم شهریور ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ قاضی قوم خود را گفت:
ای مردم خدای را شكر كنید.

شكر كردند و گفتند:
این سپاس از بهر چه باشد.

گفت: خدای را سپاس دارید كه فرشتگان را نجاست مقرر نیست. ار نه بر ما می ریسیدند و جامه های ما را می آلودند.

جاودانه عُبید زاکانی

۲ ـ مژگان افتخاری، مادر ژینا امینی، در پاسخ به علی انتظامی، رییس «دانشکده علوم اجتماعی» که درباره ی ژینا (مهسا) از واژه ی «نفله» سود برده، نوشت:
«آقای علی انتظاری

اظهارات شما در خصوص دخترم ژینا مهسای عالمتاب، توهین به همه ایرانیان است.

این توهین نشانه‌ای از بی‌احترامی به کرامت انسانی و حقوق شهروندی است. شما بعنوان رییس دانشکده علوم اجتماعی باید بیش از هر کسی به اهمیت کرامت انسانی و حقوق بشر آگاه باشید. ما انتظار داشتیم که شما بعنوان یک مقام دانشگاهی از اظهارات نادرست و توهین آمیز خودداری کنید؛ ولی انگار نفرت در ذهن شما نهادینه شده. اگر واقعا به علم و دانش متعهد هستید بجای تخریب شخصیتها به بررسی مشکلات و نارسایی‌های اجتماعی بپردازید.

در نهایت، جامعه ما به احترام، همدلی و درک متقابل نیاز دارد؛ نه به کلمات زهر آگینی که تفرقه و دشمنی را تشدید کند.»

تاریخ با افتخار از مهسا ژینا یاد خواهد کرد.»

برگرفته از «تلگرام»   ۲۸ شهریور ماه ۱۴۰۳

۳ ـ این نکته را نیز باید بی هیچ گمان و گفتگو بدیده گرفت که رژیم سزاوارِ سرنگونی خرموش های اسلام پیشه پس از توسری جانانه و خوارکننده ای که از رژیم عزراییل دریافت کرد و آن خوک پلستینی تبار را جلوی دیدگان خرموشی شان به «جهان باقی» رهسپار نمود، کوشش بسیاری برای کژدیسه نمودن اندیشه ی توده های مردم ایران حتا به بهای آتش افروزی در اینجا و آنجای ایران بکار خواهد برد؛ و از دیدِ این حرامزاده های ننگ ایران و ایرانی، کجا سزاوارتر از کردستان دلاور و سرفراز؟

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!