«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ مرداد ۱۳, شنبه

در این ولایت آسمانی ـ ریسمانی توی سرِ سگ بزنی، خبرچین می ریند

در هماوندی با کشته شدن مهتر جان ننه اش: سیاسی سازمان سخت گمان برانگیز «حماس» در تهران، نوشته است: «سپاه پاسداران بر این باور است که هموندان ꞌموسادꞌ هنوز درون ایران هستند.» (برگرفته از یکی از رسانه های سیهونیستی ـ امپریالیستی) و من با خود می اندیشم:
... بیگمان هستند؛ همچنانکه خبرچین های ترکیه، انگلیس و عربستان زیر چکمه ی خاندان سعودی و برخی دیگر از کشورهای سودجو (ذینفع) نیز هستند؛ ولی آیا بنیاد چنین چالش هایی که هر بار بگونه ای خود را بِرُخ می کشد، این است؟ بیگمان نه! از آن الف بچه ی ایرانی تبار خبرچین «یانکی» ها که چند سالی نیز در زندان های رژیم خرموشی آب خنک خورد و سرانجام به خداوندانش بازگردانده شد گرفته تا بسیاری باره های ریز و درشت دیگرِ روی داده، گواه زمینه ای است که از آن کم تر یاد شده و می شود:
ناخشنودی بیشینه توده های مردم از رژیمی سرکوبگر، دروغگو، دزد و بی همه چیز که به هر "هنر"ی برای پرکردن جیب خود آراسته و تنها تنگدستی و بیکاری و هزار درد بی درمان برای توده های مردم آفریده است: فشرده ی سخن آنکه:
در این ولایت آسمانی ـ ریسمانی ـ ریدمانی توی سرِ سگ بزنی، خبرچین می ریند؛ و مگر در خود خیمه و خرگاه رژیم دزدسالار که کم و بیش همگی یک یا دو یا بیش تر، گذرنامه های بیگانه و بیش تر از اروپای باختری، کانادا، «ممالک محروسه شیطان بزرگ» و برخی کشورهای ریز و درشت «آمریکای لاتین» در جیب دارند،* خبرچین یافت نمی شود؟ چرا! یافت می شود و میان این «جهان میهنی»** ها بسیار خوب و بیش از هر جای دیگری هم یافت می شود.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ امرداد ماه ۱۴۰۳

* «در همین مجلس توی سر سگ بزنی، چندتابعیتی می ریند»  ب. الف. بزرگمهر   دوم اَمرداد ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/07/blog-post_24.html

** «کُسموپولیتیسم» به آرشی ۱۸۰ درجه رویارو با آرش «کارگرهمبستگی جهانی» («انترناسیونالیسمِ پرولتری»). پیش تر ها که هنوز بانک ها و شیوه های الکترونیکی جابجایی پول میان کشورها هنوز آنچنان گسترده و همگانی نشده بود به کسانی گفته می شد که «میهن شان در چمدان های انباشته از پول شان است»؛ برای آن ها از ریز و درشت که برای دستیابی به پول و «مال» (واژه ای سخت بیزاری برانگیز) جان داده و می دهند، میهن و میهن دوستی همان اندازه بیمایه، بی ارزش و بی هیچ آرش و مانشی است که «کارگرهمبستگی جهانی».

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!