«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ مرداد ۱۵, دوشنبه

نخشی برجسته در نمایش روحوضی

آقا با بصیرتی که دارند، نخش برجسته ای در نمایش تازه به من واگذار فرموده اند؛ گرچه، این نمایشی روحوضی در چند پرده ی کوتاه است و برای همه ی دلسوزان نظام بخصوص آن ها که زبان انگلیسی و آمریکایی را خوب نمی دانند، روی آن تخت کوچک جا نیست. خودمان هم با آنکه زبان انگلیسی بلغور می کنیم، باید هنوز جان بکنیم تا این دو زبان را خوب یاد بگیریم؛ با اینکه می دانیم هیچوخت به پای «بلبل باغ ولایت»، جناب آقای دکتر ظریف نمی رسیم. خُب! لطف و مرحمت آقا شامل حال مان شد ... انشاء الله به حق مرتضی علی کارمان بجای باریک نکشد و در این آزمون الهی روسپید شویم؛ ولی می بینی که هنوز کار را نیاغازیده، «عزراییل» با سرانگشتی دل و روده ی نظام را پیچ و تاب داد و کاسه کوزه ی همه مان را بهم ریخت. شما هم وخت پیدا کردی برادر؟!

از زبان مردک چاچولباز:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ امرداد ماه ۱۴۰۳


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!