«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ مرداد ۱۷, چهارشنبه

«نتانیاهو» و دولت قوم جهود می خواستند علی الخصوص این حقیر را خوار و بور کنند

شما تشریف فرما شده اید که به ما بگویید، خونخواهی مان نرم باشد و دامن شهروندان «عزراییل» را نگیرد؛ ما فرمایش جنابعالی را روی چشم مان می نهیم؛ ولی انصاف و مُرُوَّت هم چیز خوبی است. آمده اند نیمه شب همان روزی که مراسم تَحلیف رییس جمهورِ نوپای مان تازه برگزار شده بود، مهمان گرانقدری را با بمب یا موشک و اینا به «حهان باقی» رهسپار کرده اند! نمی دانم شما تا چه اندازه این جوانِ خوب را می شناختید؛ ولی ما که سال ها در آموزش و پرورش وی دستی داشتیم، بخوبی با خصوصیات جسمی و روحی اش آشنا بودیم. ایشان در همه ی عمر کوتاه و گرانقدرش، تنها دو کار را خوب آموخته بود:
کارچاق کنی میان همه ی طرف های درگیر از مسائل مالی و پولی و حتا خانوادگی گرفته تا کتک کاری و زد و خورد و اینا؛ بی آنکه طرف کسی را بگیرد یا کسی را بیخودی انگولک کند و خدای نکرده خونی از دماغ خودش بیرون بیاید؛ کار و بارش هم در قَطَر خوب پیش می رفت؛۱ اهل و عیالی بهم زده بود و تنور زندگی شان همیشه روشن و داغ بود؛۲و
«جهاد اکبر»۳ که در ادبیات دینی مان به همخوابگی مرد با زن یا زنانش اشاره دارد.

ملاحظه می فرمایید که آدمی با این خصوصیات آزارش به مورچه هم نمی رسد؛ چه برسد به پای نهادن در عملیاتی چون یورش به شهروندان اسراییلی و اینا؛ شاید به همین دلیل بود که وی به آسودگی درون تونل های غَزّه رفت و آمد داشت، بی آنکه کم ترین گزندی ببیند؛ در حالیکه دیگر برادر دینی مان، بنده ی خدا مرحوم «محمد قیف» همین یک ماه پیش هنوز پایش را از تونل بیرون نیاورده آماج گلوله، موشک یا آنگونه که برادران عرزشی مان در اینجا برای پوشاندنِ کم و کاستی های «قضیه اخیر» بکار می برند: «پرتابه» قرار گرفت و ریغ رحمت را سر کشید. همه ی این ها در کنار هم نشان می دهد که «نتانیاهو» و دولت قوم جهود، دانسته و آگاهانه می خواستند ولایت مقدس آسمانی ـ ریسمانی مان و علی الخصوص این حقیر را خوار و بور کنند.

انشاء الله پرچانگی مرا می بخشید؛ اگر این ها را برای جنابعالی که امین ناموس ما و ولایت مان هستید، نگوییم برای که بگوییم؟  از خدا پنهان نیست؛ از شما هم پنهان نباشد. پس از این قضیه به هیچکدام از افراد پیرامون خود اطمینان نداریم. با این همه، باشد؛ بروی چشم! می سوزیم و می سازیم. به برادران دستور خواهیم داد کسی را نکشند و تنها چشم و چال دختران و زنان علی الخصوص زیباروترین شان را نشانه بگیرند ...

ب. الف. بزرگمهر  ۱۷ امرداد ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ «سنگر گرفتن برای پیروزی اسلام زیر بینی دشمن بالقوه هنر بزرگی است»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ آبان ماه ۱۴۰۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2023/11/blog-post_6.html

۲ ـ اسماعیل هنیه با دختر عموی خود، امال هنیه زناشویی کرد. فرآورده ی این زناشویی ۱۳ فرزند،  هشت پسر و پنج دختربود که سه تن ازپسرانش در یورش های هوایی «غزراییل» به باریکه ی غزه در جنگ کنونی با «حماس» کشته شدند.

بنیاد داده ها برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» به تاریخِ ۱۰ امرداد ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۳ ـ «جهاد اکبر» این مادربخطاها را هم که بیگمان می دانید چیست: زنجیر بهم پیوسته ای از شکمبارگی، یاوه گویی های آسمانی ـ ریسمانی و از همه برجسته تر: «کُس کردن»! ببخشید که اینگونه رُک و پوست کنده می نویسم؛ شَوَند آن باید کم و بیش روشن باشد: برای آن ها دلباختگی به همسری که باید تا پایان زندگی از هر سویه پایبندشان باشند، در میان نیست؛ اگر چنین بود، داشتن چهار زن رسمی و شمار بیش تری «صیغه» و «مُتعه» روا شناخته نمی شد؛ واژه هایی سخت گوش آزار!

برگرفته از پی نوشتِ یادداشت «دروغ می گویند که من مرده ام!»  ب. الف. بزرگمهر   پنجم آبان ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/10/blog-post_341.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!