«عنینه» هم چون آن چند گماشته ی خبرچین امنیتیِ نادان و دزد ادب و اندیشه ی دیگران و بویژه یکی از آن ها در نخش کارشناس و برآورد کننده ی (تحلیلگر) چالش های روی زمینی و زیرزمینی ایران و جهان و اینا شبانه روز، آت و آشغال هایی به نام «مقاله» در «چوب دو سر گُه» («اسپوتنیک») سر هم می کنند و فرنام های دکترای این یا آن رشته را بکون خود بسته یا از دکان بقالی های رژیم سزاوار سرنگونی خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان خریده اند، برای خود کارشناس و برآورد کننده ای است که بزبان عربی گزیده ای جا افتاده در پارسی از «مسائل سیاست خارجی» آگاهی دارد؛ گرچه بگمانم به پهنا و درازایِ کُس و کون مبارکش و نه بیش از آن. وی در گفتگویی رسانه ای بزبان پارسی شکسته بسته و تا اندازه ای گُنگ با اندک دوراندیشی درخور۱ گفته است:
«قطر در چند پرونده مرتبط با ایران و منطقه در حال میانجیگری است و سفر نخست وزیر قطر به ایران نیز شامل مذاکره در محورهای مختلف بوده است. اما نظر به تحولات جاری منطقه شامل در جریان بودن مذاکرات آتشبس غزه و همین طور دوره انتظار برای پاسخ وعده داده شده ایران به رژیم صهیونیستی در قبال اقدام تروریستی در تهران علیه شهید اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس، می توان گفت مهمترین محور مذاکرات مقام قطری در تهران، پیوند دادن این دو موضوع به هم بود. » (نوشتار زیر این یادداشت)
نه «عنینه»! دروغ چرا؟! تا قبر آ آ آ آ! می دانی که دروغگو دشمن خداست. چه در آن شیخک نشین و چه در رفت و آمدها و پادویی های بیش تر پوششی و گولزنک میان تهران و آن شیخک نشین، برجسته ترین جُستاری که گفت و گو می شود، کوشش برای دستیابی به پایوریِ (تضمین) زیست ننگین خرموش های اسلام پیشه ی فرمانروا بر کشوری بزرگ و باستانی از «یانکی» ها چون گذشته و چگونگی کنار آمدن با «شیطان بزرگ» برای جلوگیری از یورش «عزراییل» به پشتوانه یا با همکاری و همدستی سرراستِ شان به کانون های سیاسی، اختسادی و نیز اتمی خرموش هاست که پس از دسته گُلِ تازه ای که با برانگیختن «حماس» به یورش ناآماجمند و باید افزود: ناجوانمردانه از آن میان به شهروندان زیر ستم «عزراییل» در خاک آن کشور به انجام رسید، اندیشه ی از میان برداشتنِ رژیم آبروباخته و درمانده ی دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر ایران و چگونگیِ جایگزینی آن با رژیمی بیش تر دست نشانده ی «یانکی» ها و کم تر پشت داده به برادر شیر به شیرِ «انگلوساکسون» شان: انگلیس۲ بیش از پیش نیرو گرفته و بخت نابودی تبهکارانِ ایران بربادده که چون خری از هر سو درمانده، هر روز بیش تر در گِل فرو می رود را بس افزایش داده است. خری درمانده که جانکاهانه می کوشد سرنوشت خویش را به سرنوشت میهن مان گره بزند.۳ برای هیچ و پوچ نیست که گروهک های ریز و درشت «سرتَنَت خواهان» (سلطنت طلبان)، «لیبرال دمکرات» و «سوسیال دمکرات» های ایرانی تبار وابسته به دولت های باخترزمین، برای چندمین بار جان تازه ای گرفته در آرزوی جنبشی تازه بسان «زن، زندگی، آزادی» در چارچوب آزادی های بورژوایی لَه لَه می زنند؛ حتا آن کودکِ ایرانی تبار «اوتیسم» گرفته ی انگلیسی۴ که اینک بزرگ تر شده با آنکه زبانش هنوز به سرنگونی نمی چرخد، آرنگ «حذف کامل دیکتاتوری ولایی»۵ سر داده که تنها سرِ سوزنی با سرنگونی ناهمتاست.
نمی دانم در آنجا نمایندگان «یانکی» ها که هر از گاهی یک تُک پا از «گفت و گوهای پیرامون غزه» در قاهره یا دوحه به این یکی گفتگوها در همین شهر آمده و خرموش ها را گفتگو می کنند۶ یا آنکه هنوز هم با همکاری «مُحَلِّل» های آن شیخک نشین به این کار دست می یازند که بگمانم نیازی نیز به آن نباشد؛ ولی به هر رو با آنچه در بالا آمد، گفتگو بر سر آتش بس میان «حماس» و «عزراییل» نمی تواند در میان باشد؛ اگر چنین بود، نماینده ی خرموش ها را هم به آن گفتگوها فرامی خواندند و نیازی به چنان آمد و رفت های دوری میان تهران و دوحه نبود؛ ولی همانگونه که «عنینه» بیگمان بهتر از من در جریان است، رژیم تبهکاری که قلم به مزدی آن را بر دوش گرفته، آنچنان توسری خور، سرافکنده و آبروباخته است که شیخک های درون و پیرامونِ شاخاب پارس نیز چنان نمایندگانی موی دماغ را به تخم شان نگرفته از نشست و برخاست گروهی با آن ها بویژه وختی که نمایندگان «کدخدای دهکده ی جهانی» آنجا هستند، پرهیز می کنند. این را نیز اشاره وار بیفزایم که با روی کار آمدنِ لات بی همه چیز «یانکی» در «ممالک محروسه ی شیطان بزرگ»، اندیشه ی از میان برداشتنِ رژیم آبروباخته و درمانده ی دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان، شتاب فزاینده ای خواهد گرفت.
«عنینه» دروغ دیگری نیز کم و بیش به همان پهنا و درازای
یاد شده در بالا بافته که نمی توانم از کنار آن گذشته، نادیده اش بگیرم:
«ایران از ابتدای جنگ غزه
و حتی پس از حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق،
خواستار آتشبس در غزه و حق بازگشت فلسطینیان به خانههای خود بوده است.»
(نوشتار زیر این یادداشت)
«عنینه»! نمی دانم آیا نیازی به بازگویی انبوه نمودها و نشانه ها و حتا گواهی هایی درباره ی آتش افروزی و برانگیختن «خماس» به کار بس تبهکارانه ی کشتن شهروندان از سوی رژیم دزدسالار خرموش ها که بیهوده آن را ایران می خوانی، هست یا نه؟ ولی بد نبود در این باره با «کیر خر نظامِ خرموش پرور» به گفتگو می نشستی تا از دلبستگی بیش از اندازه اش به «کبریت بازی» و آتش افروزی و اینا برایت بگوید
ب. الف. بزرگمهر ۱۱ شهریور ماه ۱۴۰۳
پی نوشت:
۱ ـ گفته هایش بخوبی نشان می دهد که می داند در آن شیخک نشین عربی چه چیزهایی جریان داشته و چه کسی یا کسانی، کس یا کسان دیگر را گفتگو می کنند؛ و با این همه به مزدوری تن داده است؛ اگر چنین نبود، شاید به این نوشته نمی پرداختم یا چنانچه می پرداختم، شیوه ای برازنده تر در گفتار بکار می گرفتم. چه باید کرد؟ خلایق هر چه لایق!
۲ ـ همانا قبله ی بنیادین کم و بیش همه رژیم های تبهکارِ با پوشش های دینی و آیینی جهان از آن میان، اسلام پیشگانِ ایران بربادده ننگ ایران و ایرانی
۳ ـ «آیا نباید به این نکته ی نه چندان پیچیده باریک شد که هرگونه همراهی و همسویی با رژیمی که به هر دستاویزی چنگ می زند تا چشم اندازِ تیره و تار و بی دورنمای خود را به سرنوشت توده های مردم و خلق های ایران گره بزند، در کردار و خواسته یا ناخواسته، آب به آسیاب امپریالیست ها می ریزد؟ آیا نمی بینید که میهن مان در کردار از درون چنگ اندازی شده و بهترین بخت ها برای چپاول کشور و نیروی کاری به مرگ گرفته و بسیار ارزان شده از سوی نیروهای امپریالیستی و مزدوران و نوکران اسلام پیشه شان از هرباره فراهم شده است؟!»
برگرفته از نوشتار «نگرانی از آینده یا خوش رقصی برای رژیمی تبهکار؟!» ب. الف. بزرگمهر ۲۹ تیر ماه ۱۳۹۶
https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/07/blog-post_30.html
۴ ـ برگرفته از یادداشت «دشواری کار، درست همینجاست که به گاو و گوسپند کسی آسیب نمی زند ...» ب. الف. بزرگمهر یکم شهریور ماه ۱۳۹۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/08/blog-post_23.html
۵ ـ برگرفته از یادداشت «وفاق حکومتی در زیر شعار فریبکارانۀ وفاق ملی»، «نامۀ مردم»، شماره ۱۲۱۵، پنجم شهریور ماه ۱۴۰۳
۶ ـ گمان بد نبرید! این شیوه ی نگارش که در آن بجای «مفعول باواسطه» (به عنوان نمونه با پادرمیانی سلطان عّمّان!)، «مفعول بی واسطه» (آورد و بُردِ بی واسطه با «شیطان بزرگ» و گاه گداری همدستانش!)، بکار رفته، در پارسی سده های میانی ایران کاربرد بسیاری داشته است! اکنون که مردم ایران را به همان سو می کشانند و می خواهند فرهنگ آن هنگام را با کمی عربی و انگلیسی بیش تر به خوردمان بدهند، زبان پارسی هم به عنوان بخشی از فرهنگ، خواه ناخواه، چنین سمت و سویی می یابد! شاید، کمی شتاب ورزیده ام؛ ولی خواستم یکی از پیشگامان حرکت فرهنگی تازه باشم و فرموده ی «آقا» را در این زمینه به اجرا درآورم!
برگرفته از پی نوشتِ یادداشتِ «هم سیلی به گوش و بناگوش تان می نوازیم و هم شما را (گفتگو) می کنیم ...» ب. الف. بزرگمهر ۲۵ فروردین ماه ۱۳۹۳
https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/04/blog-post_14.html
***
محور مذاکرات ایران و قطر در جهت توافق آتشبس غزه و پاسخ تنبیهی ایران به رژیم صهیونیستی بود/ اقدام تنبیهی علیه تل آویو قابل معامله نیست
عفیفه عابدی تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در ارزیابی آخرین تحولات منطقه بعد از واکنش حزبالله لبنان به اسرائیل گفت: ابهام بزرگی درباره شرایط منطقه وجود دارد و تقریبا همه طرف ها با احتیاط زیاد تحولات منطقه را تحت نظر دارند. هر چند تلاش های دیپلماتیک برای کنترل تنش ها وجود دارد، اما وقوع هر حادثه ای ممکن است. از سویی ایران حق خود می داند در برابر تداوم اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی هر زمان که مناسب دید، پاسخ تنبیهی لازم را بدهد [و] از سوی دیگر، تدابیر و ملاحظات سیاسی، نظامی و حقوقی ایران در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی ابهام زیادی درباره زمان، مکان و روش احتمالی ایران در پاسخ به رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است و این موضوع بر احتیاط و نگرانی طرف آمریکایی ـ اسرائیلی افزوده است و طبیعتا سایر کشورهای منطقه هم به دلیل ملاحظات مختلف به طور مستمر در حال دیدبانی شرایط منطقه و کنشها و واکنشهای سیاسی و نظامی هستند.
عابدی در پاسخ به این سوال با توجه به حضور عراقچی در وزارت امور خارجه پیش بینی شما از نقش ایران در تحولات منطقه به چه صورتی است، گفت: آقای عراقچی وزیر خارجه جدید ایران در مواضع منطقهای همسویی و هماهنگی زیادی با نهادهای سیاستگذار راهبردهای میدانی ایران دارد. ارتباط دو کانال دیپلماسی و میدان بر رایزنیهای منطقهای و فرامنطقهای در جهت مدیریت شرایط و تحقق اهداف ایران بسیار نزدیک است. در واقع هر تحولی رخ دهد، دیپلماسی دولت زمینهساز میدان و حمایتکننده میدان خواهد بود.
وی در ارزیابی سفر نخست وزیر قطر به تهران و رساندن پیام به ایران گفت: قطر در چند پرونده مرتبط با ایران و منطقه در حال میانجیگری است و سفر نخست وزیر قطر به ایران نیز شامل مذاکره در محورهای مختلف بوده است. اما نظر به تحولات جاری منطقه شامل در جریان بودن مذاکرات آتشبس غزه و همین طور دوره انتظار برای پاسخ وعده داده شده ایران به رژیم صهیونیستی در قبال اقدام تروریستی در تهران علیه شهید اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس، می توان گفت مهمترین محور مذاکرات مقام قطری در تهران، پیوند دادن این دو موضوع به هم بود.
عابدی در پاسخ به این سوال آیا احتمال میرود پیام قطر به ایران در خصوص مذاکرات توافق آتشبس میان فلسطین و اسرائیل بوده باشد، گفت: ایران از ابتدای جنگ غزه و حتی پس از حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق، خواستار آتشبس در غزه و حق بازگشت فلسطینیان به خانههای خود بوده است. در موضوع آتش بس غزه، گروههای مقاومت فلسطین تصمیم گیرنده هستند و ایران از حق، منافع و تصمیم آنها برای هر نوع توافق برای پایان رنج مردم فلسطین حمایت میکند.
وی افزود: از دیدگاه ایران موضوع آتش بس در غزه جدا از موضوع نقض تمامیت ارضی ایران از سوی رژیم صهیونیستی است. ایران بارها پس از عملیات تروریستی رژیم صهیونیستی در تهران و اقدام به شهادت رساندن رییس دفتر سیاسی حماس در تهران، در حالی که مهمان رسمی ایران برای مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید ایران بود، اعلام کرد اقدام تنبیهی علیه تل آویو قابل معامله و مذاکره نیست و انتقام عملیات تروریستی در تهران و تنبیه اسرائیل در این مورد حق مسلم ایران بر اساس تمام اسناد بینالمللی است.
عابدی گفت: از دیدگاه ایران در حالی که نهادهای بینالمللی از جمله شورای امنیت قادر به پایان دادن به جنگ غزه و تکرار اقدامات تروریستی اسرائیل در ایران و سایر کشورها نیستند، عقبنشینی از تنبیه رژیم صهیونستی امنیت ملی ایران را با مخاطرات بعدی مواجه خواهد کرد و حتی با روند جاری که اسرائیل تمامیت ارضی ایران، لبنان و سوریه را به طور مکرر نقض میکند، مقابله با اسرائیل مبارزه با تروریسم سازمان یافته دولتی به پشتوانه آمریکا محسوب می شود.
برگرفته از «ایلنا» دهم شهریور ماه ۱۴۰۳
دانسته از ویرایش این گزارش خودداری ورزیده ام. برجسته نمایی های بوم نیز همه جا از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر