مگر به سرت زده؟ می خواهی از این هم خر تو خرتر شود؟!* کشورهای اروپایی سال ها پیش از گرد آمدن در «باهماد اروپا» که آنچنان هم یکدست نیست، کم و بیش از تراز اختسادی ـ هازمانی یکسانی برخوردار شده بودند. ما که همگی اندر خم یک کوچه ایم و هر کدام با هزار و یک دشواری دست و پنجه نرم می کنیم؛ ولی شما هنوز خوب جا نیفتاده، انگار گرهِ همه ی دشواری های گریبانگیر کشورت را گشوده ای که چنین پیشنهادی می کنی؟! پیش تر هم گویا خواستار جابجا شدن پایتخت تان به جنوب کشور شده بودی؟ به ما مربوط نیست؛ ولی، مگر می خواهی با کوهی از دشواری ها اَلَم شنگه ای تازه به پا کنی که تا بخود بجنبی، چهار سال دوره ی کارپردازی ات هم به پایان رسیده باشد؟ بیراه نگفته باشم یا بیش از اندازه بیکاری یا سوراخ دعا را گم کرده ای. اگر چنین است، تسبیح بدست بگیر و شبانه روز الله را یاد کن تا شاید انشاء الله فَرَجی حاصل شود.
از این ها گذشته، شما چرا این پیشنهاد را با من که جایگاهی تشریفاتی دارم در میان می نهی؟ برو به نخست وزیرمان: «السودانی» بگو، ببین چه پاسخ خواهد داد. حالا مچ دستم را هم که سفت و سخت چسبیده ای، رها کن. احساس بدی می کنم؛ انگار، زبانم لال، قرار است مانند آن «مجاهد اکبر» مادرمرده، «عزراییل» نیمه شب با بمب بسراغم بیاید؛ استغفرالله ربی و اتوبه علیه! خدایا خودت رحم کن!
از زبان مهتر جمهور عراق: ب. الف. بزرگمهر ۲۱ شهریور ماه ۱۴۰۳
* مسعود پزشکیان در دیدار با «عبداللطیف جمال رشید»، مهتر جمهور عراق، خواستار حرکت به سوی برداشتن مرزهای کشورهای اسلامی بسانِ آزمونِ «باهماد اروپا» شد. (برگرفته از «ایسنا» ۲۱ شهریور ماه ۱۴۰۳)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر