«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ شهریور ۲۷, سه‌شنبه

... و گرنه، ریسیدن همان ریسیدن و تشتی به درازا و پهنای سرزمین های آریانا همان

رهبر معظم انقلاب اسلامی [زرشک سیاه!] پیش از ظهر امروز در دیدار جمعی از علما، امامان جمعه و مدیران مدارس علمیه اهل‌سنت سراسر کشور، حفاظت از هویت گران‌سنگ «امت اسلامی» را ضروری خواندند و با تأکید بر اهمیت وحدت اسلامی و تلاش‌های بدخواهان برای مخدوش کردن آن، گفتند: موضوع «امت اسلامی» به هیچ وجه نباید فراموش شود. [اینکه «اُمَّت اسلامی» مان «قابیل» و «هابیل» دارد که از زمان های دورتر نوادگان شان نیز هر از گاهی با دسته بیل یا هر ابزار قَتّاله ای بجان هم افتاده و همچنان می افتند۱ از حکمت های الهی است که ما از آن سر در نمی آوریم؛ این هم بخشی از آن شناسه یا همانا هویت گرانسنگی است که باید چهارچشمی از آن پاسداری نمود.]

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار که به مناسبت آغاز هفته وحدت و ایام سالروز ولادت با سعادت نبی اکرم(ص) برگزار شد، گفتند: مسئله هویت امت اسلامی، مسئله‌ای اساسی و فراتر از ملیت است و مرزهای جغرافیایی، حقیقت و هویت امت اسلامی را تغییر نمی‌دهد. [برجسته ترین شناسه ی این امت اسلامی هم در همه جا مع الاسف بدبختی، تنگدستی، نیازمندی به کمک های کُفّار با دست هایی رو به آسمان و فرو دادن لقمه ای نان همراه با توسری از هر کس و ناکسی است که هر چه بیش تر جان می کَنند، بیش تر در مرداب فرو رفته و می روند. کَاَنَّهُ این هم یکی دیگر از حکمت های ذات باریتعالی است که از آن سر در نمی آوریم؛ ولی ناچاریم به آن گردن بنهیم.]

ایشان با اشاره به تلاش‌های خصمانه برای بی‌تفاوت کردن مسلمانان به هویت اسلامی خود، افزودند: این خلاف تعالیم اسلامی است که یک مسلمان از رنج مسلمانی دیگر در غزه یا دیگر نقاط جهان غافل باشد. [اینکه بسیاری از آن ها در جاهای دور از دسترس مان هستند، بخودی خود چالشی بزرگ و بازدارنده برای کمک رسانی به آنهاست؛ ولی به این معنا نیست که دست روی دست گذاشته و کاری نکنیم؛ ما اگر نتوانیم دسته بیلی به آن ها برسانیم، دستکم می توانیم کبریتی، سنگ آتش زنه ای و امثالهم بدست شان برسانیم که آن را بگیرانند و آتش بیفروزند؛ قضیه از دو حال خارج نیست: یا کار انشاء الله ماشاء الله خوب پیش می رود و دستاوردی کسب می شود یا همگی می میرند و به لقاء الله پی پیوندند که هر کدام بگونه ای پیروزی اسلام است.] 

رهبر انقلاب اسلامی [زرشک سیاه!]، علمای اهل‌سنت را به تکیه بر هویت اسلامی و امت اسلامی فراخواندند و با اشاره به طراحی‌ها و فعالیت‌های سابقه‌دار بدخواهان برای دامن زدن به اختلاف‌های مذهبی در جهان اسلام بویژه در ایران، خاطرنشان کردند: آنها با استفاده از ابزارهای فکری، تبلیغی و اقتصادی به دنبال جداسازی شیعه و سنی در کشور ما و هر منطقه دیگر اسلامی هستند و با اقداماتی همچون وادار کردن افرادی از طرفین به بدگویی به لجاجت و اختلاف دامن می‌زنند. [نتیجه همان می شود که در نمونه ای اسفناک در بلوچستان، قابیلیان با ابزارهای قَتّاله ای پیشرفته بجان هابیلیان می افتند و در چشم بهم زدنی، بیش از ۷۰ تن از آنان که بیلی هم برای رویارویی نداشتند را سر به نیست می کنند.] 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، علاج و راه مقابله با این توطئه‌ها را تکیه بر وحدت خواندند و تأکید کردند: موضوع وحدت نه یک تاکتیک بلکه یک اصل قرآنی است. [معنای این اصل هم با آنچه پیش تر عرض کردیم، دست دوستی دراز کردنِ «هابیلیان» بسوی «قابیلیان» برای وحدت همراه با سوختن و ساختن و پیروی و گوش بفرمانی از فرمانروایان قَدَر قدرت است که نمونه ای شایسته از آن را مسلمانان بوسنی و هِرزِگوین و اینا در همکاری با نیروهای نازی در «جنگ جهانی دوم» به نمایش نهادند.]۲ 

رهبر انقلاب اسلامی [زرشک سیاه!] با ابراز تأسف از برخی اقدامات دانسته یا نادانسته برای مخدوش کردن وحدت شیعه و سنّی گفتند: البته با وجود انبوه توطئه‌ها، جامعه اهل‌سنت ما مجدانه با این انگیزه‌های خصمانه مقابله کرده است که گواه آن ۱۵ هزار شهید اهل‌سنت در دفاع مقدس و مقاطع دیگر و شهادت جمع زیادی از علمای اهل‌سنت در راه حق و انقلاب است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دستیابی به هدف مهم عزت امت اسلامی را جز از راه اتحاد میسّر ندانستند و گفتند: امروز یکی از واجبات قطعی حمایت از مظلومان غزه و فلسطین است و اگر کسی از این تکلیف سرپیچی کند، قطعاً نزد پروردگار مورد سؤال قرار خواهد گرفت.
...
همه‌ی سعی دشمنان اسلام این بوده است که ما را نسبت به هویت واحده‌ای که اسمش «امت اسلامی‌» است بی‌تفاوت کند؛ این نمی شود که من خودم را مسلمان بدانم، اما از رنجی که یک مسلمان در میانمار یا در غزه یا در هند یا در فلان‌جا می‌کشد، خودم را غافل بدانم؛ این امکان ندارد؛ این خلاف تعالیم اسلامی و اصول اسلامی‌ است. [البته در این مختصر، مصلحت نبود که از رنج مسلمانان روسیه و چین و ماچین چیزی بگوییم؛ اینکه هند و اینا را نمونه آوردبم به دلیل پیوندهای تاریخی عمیق آن با آن بخش همچنان بزرگی از فرهنگ غیر اسلامی ولایت مان است که باید هر چه در توان داریم برای بُریدنِ این رابطه بکار گیریم. آن ها هندوهایی نادان و ناپاکند که هر روز چند بار با دو دستی در زیر چانه در برابر مجسمه های گِلی فیل و میمون و گاو و اینا دولا راست می شوند۳و ما مسلمانانی پاکدین، پاکدست و انشاء الله کون پاک، یکتا پرستیم. ما همراه با دیگر برادران دینی از آن میان، کارپرداز جراح مان  که گفته های درِ گوشی این حقیر را در هوا قاپیده و در عراق بیرون داد، باید همه ی توش و توان خود را بکار گیریم تا همدوش با دیگر برادران دینی زبانی یکدست بیابیم و چه چیزی سزاوارتر از زبان ستوده ی عربی که الله جز آن زبانی دیگر را خوش ندارد.

با همه ی این ها ناگفته نماند که ما پیش از هر تلنگر و انگولکی به جاهای دیگر باید تنبان خود را نگه داریم و آنچه در این سال های آزگار در ولایت خودمان ریسیده ایم را انشاء الله سر و سامان بدهیم و سپس به جاهای دیگر بپردازیم؛ و گرنه، ریسیدن همان ریسیدن۴ و لگن که چه عرض کنیم، کَاَنَّهُ تشتی به درازا و پهنای سرزمین های آریانا همان که کسی از فرسنگ ها دور از آن هم نمی تواند آسوده بگذرد؛ چه برسد که خدای ناکرده در آن بیفتد. شما برادران اهل سنت که بحمدلله گواه نمونه هایی از آن در بلوچستان و کردستان و اینا بوده و می دانید که چه عرض می کنم؟]

گزیده ای از بیانات «کیر خر نظامِ خرموش پرور» در دیدار با گروهی از ارواح مشک شان: «عُلما و بزرگان» اهل سنتِ ولایت، برگرفته از «تارنگاشت کیر خر نظامِ خرموش پرور»   ۲۶ شهریور ماه ۱۴۰۳

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم. برنام و افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر  ۲۷ شهریور ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ برپایه برخی نشانه های "زبان شناسی استوره ای" «قابیل» از ریشه، همان «بابیل» بوده و «هابیل» نیز باید چیزی مانند «نابیل» بوده که سپس به «هابیل» دگرگون شده است!۵ به این ترتیب، کم و بیش روشن است که در هنگام آغاز ستیزه و بگو مگو، یکی به بیل یا «دسته بیل» ساز و برگ یافته بوده و دیگری چنین ابزاری نداشته است! آیا چنین شرایطی، نشاندهنده ی تبعیض میان آن دو برادر نبوده است؟ و آیا روایت کنندگان داستان که به گمان بسیار از «قابیلیان» بوده اند، دانسته و آگاهانه روی این بخش از داستان سرپوش نگذاشته اند؟! در اینجا، این جُستار که آیا «دسته بیل» ها را خود «قابیل» می ساخته یا آن ها را از «جهنّم دره ای» دیگر وارد می کرده از کمترین اهمیت برخوردار است؛ ولی برای خواننده ی تیزبین، دلیل دلبستگی «قابیلیان» به این کارابزار چندمنظوره روشن است.

برگرفته از نوشتارِ «حضرت آدم هم پس از آنکه سرش به سنگ خورد، آدم شد!»  ب. الف. بزرگمهر  ۱۹ اردی بهشت ماه ۱۳۹۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/05/blog-post_08.html

۲ ـ بنگرید به یادداشتِ «همسو و همگام با پلیدترین نیروهای تاریخ آدمی» در پیوند زیر:

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/02/blog-post_425.html

۳ ـ «به یک معنا، ما که خدای یکتا را می پرستیم از یک هندوی نادان و نَجِس که هر روز چند بار دو دستش را زیر چانه می گیرد و در برابر مجسمه های گِلی فیل و میمون و گاو و اینا دولا راست می شود، کم تریم!»

برگرفته از یادداشتِ «دلیل خواری و خفتی که «عزراییل» نصیب مان کرد، غافل ماندن از اتم و کوانتوم و ایناست»  ب. الف. بزرگمهر   ششم شهریور ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/08/blog-post_27.html

۴ ـ «بر بنیادِ زبانزدِ «آش همان آش و کاسه همان کاسه ...»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!