«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ مهر ۲, دوشنبه

... و ما همچنان می‌نویسیم که نان، مرز بین مرگ و زندگی ست

یک نفر دیروز خود را به دار آویخت
یک نفر دیروزتر شلاق خورد
چند نفر دیروزتر ها در آتش خودرویی سوختند
معدن ها
فرو می ریزند
و آدمها در آوارهایشان جان می‌دهند.
و آدمهایی هستند
که کارشان نان نمی شود
و ذره ذره می‌میرند ...

و ما همچنان
می‌نویسیم
که نان،
مرز بین مرگ و زندگی ست؛
و گرسنگی
خودِ خودِ مرگ است.
و ما همچنان درد می‌کشیم
و می‌نویسیم ...
اما دیگر از قلمها
و واژه ها
و عکس‌ها
هیچ کاری
ساخته نیست.

گرسنگی
خودِ خودِ مرگ است
و نان مرز بین مرگ و زندگی ...

دیروز یک نفر
خود را حلق آویز کرد،
و کارگران همچنان مشغول کار‌اَند
یا مشغول بیکاری‌اَند،
و همیشه
از مرز نان
سُر میخوردند به سوی گرسنگی،
و گرسنگی
خودِ خوِدِ مرگ است...

«ایراندخت»

برنام را از بوم برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!