صفحات

۱۴۰۳ مهر ۲, دوشنبه

... و ما همچنان می‌نویسیم که نان، مرز بین مرگ و زندگی ست

یک نفر دیروز خود را به دار آویخت
یک نفر دیروزتر شلاق خورد
چند نفر دیروزتر ها در آتش خودرویی سوختند
معدن ها
فرو می ریزند
و آدمها در آوارهایشان جان می‌دهند.
و آدمهایی هستند
که کارشان نان نمی شود
و ذره ذره می‌میرند ...

و ما همچنان
می‌نویسیم
که نان،
مرز بین مرگ و زندگی ست؛
و گرسنگی
خودِ خودِ مرگ است.
و ما همچنان درد می‌کشیم
و می‌نویسیم ...
اما دیگر از قلمها
و واژه ها
و عکس‌ها
هیچ کاری
ساخته نیست.

گرسنگی
خودِ خودِ مرگ است
و نان مرز بین مرگ و زندگی ...

دیروز یک نفر
خود را حلق آویز کرد،
و کارگران همچنان مشغول کار‌اَند
یا مشغول بیکاری‌اَند،
و همیشه
از مرز نان
سُر میخوردند به سوی گرسنگی،
و گرسنگی
خودِ خوِدِ مرگ است...

«ایراندخت»

برنام را از بوم برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.