نزدیک به یک سال پیش، درباره ی ناتوانی رژیم سزاوار سرنگونی
دزدان اسلام پیشه در گره گشایی دشواری و چالش بزرگ بیکاری بویژه در میان جوانان و
زنان کشور از زبان «آخوند پفیوز امنیتی»: حسن فریدون روحانی شده به طنز و کنایه
نوشته بودم:
«جای نگرانی نیست برادر! سرگرم
گفتگوهایی برای بستن قرارداد با استرالیا هستیم تا آن ها را به آن دو آبخست میان
اقیانوس آرام بفرستیم؛ بومیان آنجا هم بحمدلله دیگر چون گذشته آدمخوار نیستند و
انشاء الله گره دشواری ما هم گشوده می شود.»۱
پریروز که خبر «اعزام بیکاران به چهار کشورِ»۲ استرالیا، عمان، ترکیه و تاجیکستان از زبان
مدیرکل «دفتر هدایت نیرو و کاریابی» رژیم تبهکار و ضد ایرانیِ اسلام پیشگان
فرمانروا بر میهن مان را می خواندم، همچنان باور نمی کردم که چنین تبهکاری بزرگی
که پیش ازاین، بیش تر پنهانی و زیرزیرکی به انجام می رسید، اکنون سویه ای رسمی
بخود می گیرد. مدیر کل یادشده در گفتگو با یکی از خبرگزاری ها «با اشاره به
برگزاری نمایشگاه کار از سوی استانها گفته است:
قصد داریم در راستای این نمایشگاه ارتباطی را بین کارجویان،
کارفرمایان و کاریابیها با مشارکت اداره کل کاریابیها برقرار کنیم.»۳ و سپس با خرسندی (؟!) می افزاید:
«با همکاری وزارت امور خارجه و
سفارتخانهها و نمایندگیهای جمهوری اسلامی در کشورهایی که احتمال اعزام نیروی کار
به آنجا وجود دارد، هماهنگیهای لازم صورت گرفت. خوشبختانه هماهنگیهایی صورت گرفته است و موفق شدیم چهار دفتر کاریابی
در کشورهای استرالیا، عمان، ترکیه و تاجیکستان راه اندازی کنیم و از این طریق
بتوانیم نیرو به آن کشورها اعزام کنیم.»۴
بی هیچ گمان و گفتگو، بخش بزرگی از جویندگان کار را ویژه
کاران تراز بالا و کسانی که درست یا نادرست، «نخبه» نام گرفته اند، دربرمی گیرد.
این، افزون بر شمار فراوان دانش آموختگانِ رده های گوناگونِ بهترین دانشگاه های
فنی کشور است که رنج بیگانگی در کشورهای بیگانه را بجان می خرند و کشوری به چنگِ
دزدان افتاده را پشت سر می نهند و می روند. بسیاری از آن ها هیچگاه برای زندگی به
زادگاه خود بازنخواهند گشت. یاد یاوه سرایی های همین یکی دو روز پیشِ مردک بس
گستاخ و بیشرمی نامور به «رهبر» می افتم که به همان شیوه ای که ناصرالدین شاه هر
از گاهی خود را روشنفکر وامی نمود، گفته بود:
«من عمیقاً و قویاً، نخبهباور
هستم و مسوولان نیز باید باور کنند که نخبه داریم و این نخبه ها می توانند سرنوشت
کشور را تغییر دهند.»۵ و نمی دانم به چه شَوَندی در کنار آن (comment) نوشته بودم:
درست بسان آتش زدن سینما رکس! کبریت را می کشی و کار تمام
است!
... و همین رونوشتِ تا اندازه ای برابر اصلِ ناصرالدّین شاه، همراه با دیگر ضدانقلابی های چنگ انداخته بر میهن مان، براستی هر نشانه ی ارژمند از فرهنگ ایران زمین و بگونه ای دربرگیرنده تر، هست و نیست مردم را به آتش کشیده و نابود کرده اند و این هم شاید تازه ترین تبهکاری شان که ریشه ی آن به همان دوران آغاز انقلاب بهمن و طرح اهریمنی یکی از پلیدترین مزدوران رژیم: احمد توکلی، وزیر کار آن هنگام، بازمی گردد. او نیز هم اکنون می تواند به خود ببالد؛ گرچه، تنها تا اندازه ای. زیرا نه این طرح رویهمرفته همسان با آن طرحی است که وی در سر داشت و نه آن نخبگان بکارگرفته شده و نشده، برای همیشه درآمدی به جیب سوداگران بیشرم سرازیر خواهند نمود؛ همین بس که در آن کشورها اندکی جا بیفتند.
می بینید؟! پس از دله دزدی های فراوان، دستبرد به بودجه ی
عمومی، فروش نفت و گاز ارزان و بی حساب و کتاب و بسیاری از دارایی های ایران به هر
کس و ناکسی، اینک نوبت فروش نیروی کار جوانان ایرانی است؛ صادراتی درآمدزا برای
سوداگران دزد بی همه چیز! ولی این تنها، سویه ای از تبهکاری رژیمی سزوار سرنگونی
است؛ سویه ی دیگر و هم اکنون و در آینده ی نزدیک، برجسته تر آن، کاهش فشار خرد
کننده توده های به ستوه آمده ی مردم ایران است که بخش سترگی از آن را همین جوانان
و فرزندان مردم دربرمی گیرد:
اینجا جای خوبی برای شما نیست؛ خدای ناکرده نفت و گاز و اینا
بخورید، می افتید و می میرید. بروید! جهان به این بزرگی است؛ بروید هر جای دیگری
که می خواهید! خدا جای دیگر، عوض تان بدهد انشاء الله!
سرنگون باد رژیم دزدان اسلام پیشه!
ب. الف. بزرگمهر ۲۸ مهر ماه ۱۳۹۶
https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/10/blog-post_33.html
پی نوشت:
۱ ـ «جای نگرانی نیست برادر!»، ب. الف. بزرگمهر ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۵
https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/11/blog-post_75.html
۲ ـ «اعزام بیکاران به ۴ کشور»، «خبرگزاری تسنیم» ۲۶ مهر ماه ۱۳۹۶
۳ و ۴ ـ همانجا
۵ ـ دیدار «آقا بیشعور نظام» با گروهی از جوانان نامور به «نخبه» ۲۶ مهر ماه ۱۳۹۶ در پیوند زیر:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر