«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ مهر ۱۵, یکشنبه

درست در چنین وختی، خروس بی محل شده آوازِ دشمن شاد کن سر می دهید؟

درست در چنین وختی، خروس بی محل شده آوازِ دشمن شاد کن سر می دهید؟ مگر نمی بینید ما در جنگ با رژیم اشغالگر قدس، بیش از همیشه نیازمند نشان دادن «وفاق ملی» به «استکبار جهانی» هستیم؟ شما با این کار، «ملت» را بی هیچ پشتوانه ای تنها نهاده، سنگ خود را به سینه می زنید. هیچ نمی اندیشید که اگر این ها نیز از ترس دشمن ول کرده به کانادا و اینا بروند، چه پیش خواهد آمد؟

از زبان ملیجک تازه بکار گماشته ی خیمه و خرگاه نظام:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۳ 

***

صبح امروز ۱۵ مهر ۱۴۰۳ تجمع بازنشستگان فولاد در مقابل دفتر ریاست جمهوری در خیابان پاستور برگزار شد. برخی از بازنشستگان تامین اجتماعی به آنها پیوستند.

از همان آغاز حضور نیروی انتظامی پر رنگ بود؛ چرا که جمعیت زیادی از شهرهای دیگر گرد آمده بودند.

هیچ صدای‌ پاسخگویی از دفتر پزشکیان بیرون نمی‌آمد و بازنشستگان فولاد به همراه بازنشستگان تامین اجتماعی مطالبات خود را فریاد می‌زدند.

این همه بی‌عدالتی، هرگز ندیده ملتی

معیشت، منزلت حق مسلم ماست

فریاد فریاد، از این همه بيداد

گرانی، تورم/ بلای جان مردم

فقط کف خیابون، به‌دست میآد حقمون

فولادی داد بزن، حقتو فریاد بزن

بازنشسته داد بزن، حقتو فریاد بزن

اتحاد اتحاد، علیه ظلم و فساد

در این هنگام نیروهای انتظامی به جمعیت هجوم آورده و با خشونت سعی در پراکنده کردن بازنشستگان داشتند و چون با مقاومت روبه‌رو شدند تعدادی را مورد ضرب و شتم قرار داده و اقدام به بازداشت آنها کردند. پیرمردی وسط خیابان افتاده بود و به سختی او را بلند کردند. هر چقدر بازنشستگان تلاش می‌کردند افراد بازداشت شده را از چنگ‌ ماموران رها کنند شدت خشونت‌شان بیشتر می‌شد. جمعیت با فریاد بی‌شرف بی‌شرف سعی می‌کردند مانع  بردن همکارانشان به داخل ماشین‌های نیروی انتظامی بشوند اما سرهنگ درشت اندامی، وحشیانه به میان تجمع‌کنندگان خزید و با عصبانیت می‌گفت " کی بی‌شرفه"؟ و قصد بازداشت چند نفر دیگر را داشت که منصرف شد. در مجموع سه یا چهار  نفر بازداشت شدند و با ماشین‌های نیروی انتظامی از محل دور شدند.

روز ۱۸ شهریور بازنشستگان فولاد در مقابل وزارت کار تجمع داشتند و آنها را به سالن برده و طبق معمول وعده داده بودند. همان جا هم خشونت وجود داشت. پس از عمل نکردن به وعده‌ها مجددا امروز به نهاد دیگری مراجعه کرده‌اند.

این پشت کردن نهادهای دولتی به بازنشستگان و رو کردن‌شان به کارفرمایان و... بیش از پیش مسئولین را رسوا می‌کند و بازنشستگان متوجه می‌شوند که امیدی به وعده‌هایشان نیست.

مگر چه می‌خواستند که این حد از خشونت و بگیر و ببند را به یک تجمع مسالمت‌آمیز تحمیل کردند؟

برگرفته از «تلگرام»   ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۳ (بختی برای ویرایش این یادداشت نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!