«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ مهر ۲۰, جمعه

بگذار ببینم؛ امروز چند تا عرب کشتیم؟

«نادان یابو» در کلنجار ذهنی با خود:
بگذار ببینم؛ امروز چند تا عرب کشتیم؟ یک، دو، سه، پَن. از پنج تا که بی برو برگرد بیش تره؛ ولی چند تا؟ هوم ... باید از «یوگآو» بپرسم. او بهتر می داند. بگمانم در آیین سیاه کردنِ یَهُوَه («یوم کیپور») هم همپا نشوم، سنگین ترم؛ ولی بهتره یک «بز عزازیل»* پیدا کنم تا بار گناهانم را بر دوش بگیرد و بتوانم با وجدانی آسوده نزد یَهُوَه زبان بریزم. همین «یوآو گالانتِ» موی دماغ بهتر از همه است ... ولی او که با سیاست من همداستان ... پیچیده اش نکن کودن! بگذار برای یَهُوَه همه چیز روشن باشد. او بود که همه شان را با داس درو ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۳

* عزازیل واژه ای است عبری که در تورات آمده و می تواند مترادف ابلیس و شیطان گرفته شود. بز عزازیل بزی است زنده که در آیین «روز کفاره»ی یهودیان، گناهان و خطاهای قوم را با خود به وادی بی آب و علفی می برد:«دو بز را بگیرد و آنها را به حضور خداوند به در خیمه اجتماع حاضر سازد و هارون بر آن دو بز قرعه اندازد، یک قرعه برای خداوند و یک قرعه برای عزازیل...و بزی که قرعه برای عزازیل بر آن برآمد... آن را برای عزازیل به صحرا بفرستد. (سفر لاویان، باب ۱۶، آیه های ۷ تا ۱۰) . آنگاه بز زنده را نزدیک بیاورد و هارون دو دست خود را بر سر بز زنده بنهد و همه خطاهای بنی اسراییل و همه تقصیرهای ایشان را با همه گناهان ایشان اعتراف نماید و آنها را بر سر بز بگذارد و آن را به دست شخص حاضر به صحرا بفرستد و بز همه گناهان ایشان را به زمین ویران بر خود خواهد برد پس بز را به صحرا رها کند (سفر لاویان، باب ۱۶، آیه های ۲۰ تا۲۲) و آن که بز را برای عزازیل رها کرد رخت خود را بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد و بعد از آن به لشکرگاه داخل شود (همانجا، آیه )۲۶، (نقل از کتاب کوچه، حرف ب، دفتر دوم، احمد شاملو با همکاری آیدا سرکیسیان، انتشارات مازیار، تهران، ۱۳۷۷)

برگرفته از نوشتار «درباره وظایف ما!»  ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ دی ماه ۱۳۸۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2009/03/blog-post_23.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!