داشتم
داده های تازه را در اینترنت یا بگفته ی کهنه آخوندها: «جعبه شیطان»، پی می گرفتم
که به گزارش زیر درباره ی پشتیبانی «باهمادِ [نامور به] اروپا» یا باریک تر:
«باهماد سرمایه داری کلان اروپا» از داو شیخک نشین های
گرد آمده زیر نام ریشخندآمیز «امارات متحده عربی» در از آنِ ایشان بودن آبخست های
سه گانه در شاخاب پارس برخوردم و ناخودآگاه از خود پرسیدم:
چرا درست هم اکنون یادشان افتاده؟! شغال ها چه نخشه ای در سر دارند و آماج شان چیست؟
چرا درست هم اکنون که هماوندی میان دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی با شیخک ها و خرسک های درون و پیرامون شاخاب پارس پس از بازه ای زمانی که دست در گردن یکدیگر انداخته، روی یکدیگر را به نشانه ی برادریِ اسلامی می بوسیدند، شکرآب شده، این بخت جویان (فرصت طلبان) حرامزاده هم پا در میدان نهاده تا جا نمانند؟ آیا می خواهند آبی که پیش تر نیز بگونه ای بیم برانگیز گل آلود شده را گل آلودتر نموده و به نوبه ی خویش ماهی های چاق و چِلّه بگیرند؟ آن ها که نزدیک ترین هماوندی های سیاسی و اختسادی بویژه در زمینه ی آنچه «اختساد سایه» نامیده شده از پولشویی گرفته تا زد و بندهای نان و آبدار با رژیم دزدان اسلام پیشه داشته و دارند؛ پس داستان چیست؟ سپس با خود گفتم:
با بدیده گرفتن سرشت بخت جویانه شان که چون شغال همواره
در پی شیر و جَک و جانوران گنده تر دیگری چون کفتار و اینک گاومیش گام برمی دارند
تا از برجای مانده ی شکار چیزی نیز به دست و دهان شان برسد، شاید روز و روزگارِ
گُه مُرغی اسلام پیشگان بی آبرو چنین آرایش (موضعگیری) بی پیشینه ای را در پی
داشته که کون شان را بسوی خرموش ها کژ کرده با ساز خرسک های عرب دست افشانی می
کنند؟ پاسخی نه چندان دربرگیرنده و خشنودکننده.
آیا نمی دانند که نه تنها آن سه آبخست از آن ایران است که بحرین نیز تا چند دهه پیش و سایر شیخک نشین ها و خرسک نشین های درون و پیرامون شاخابِ با نام تاریخیِ پارس در زمانی دورتر از آن ایران بوده و یه همین شوند شاخاب پارس نامیده می شود؟ آیا آن شغال های دنباله روی «یانکی» ها نمی دانند که حتا چنانچه دوران ایران باستان را بدیده نگیریم، در دوره ی فرمانروایی شاه عباس صفوی با بیرون راندن نیروهای چنگ انداز پرتغالی، همه ی آبخست های شاخاب پارس بهمراه بسیاری از سرزمین های کرانه ی جنوبی آن باری دیگر به سرزمین ایران بازگردانده شد؟ بیگمان می دانند و بیش از این ها نیز می دانند؛ پس آماج شان در هواداری از این داو ریشخندآمیز آن شیخک نشین چیست؟!
شاید می خواهند با برانگیختن ملی گرایی که به هیچ رو با میهن دوستی یکی نیست،۱ شمار هر چه بیش تری از نادان ترین توده های مردم ایران را به پشتیبانی از رژیم ورشکسته ی دزدان اسلام پیشه کشانده و همچنان با نقل و نباتِ سفره ی گسترده ی میهن مان دهان شان را شیرین نگه داشته و تا واپسین دَمِ زیست خرموش ها شیره ی جانِ توده های مردم ایران را بِکِشند؟ ولی مگر نمی دانند که آفتاب زیست ننگین این جانورانِ ننگ ایران و ایرانی بر لب بام است؟! مگر نمی بینند که جز گروه های اندکی از خودی ها و مزدوران سرکوبگرشان که بگمان بسیار رویهمرفته نه بیش از ۷⸓ انبوه مردم ایران را دربرمی گیرند، سایرین حتا چنانچه گرفتار هر گونه ملی گرایی نیز باشند از چنین رژیمِ پلیدی پشتیبانی نخواهند کرد؟ شاید هم آماج شان این باشد که مرزبندی های طبقاتی کالبد یافته در پی خودآگاهی کارگران و دیگر زحمتکشان بویژه از ده پانزده سال گذشته تاکنون را در هم ریزند و به سردرگمی میان توده های مردم بهنگام آغاز خیزش و جنبشی دیگر دامن زده، آن ها را در برابر کاری انجام شده نهاده۲ و طبقه کارگر ایران را مات نمایند؟
رژیم پلید دزدان اسلام پیشه، میهن ارژمندمان را به گرداب بیم برانگیزی کشانده است. باید بسیار هشیار بود و بهنگام خود راه را از چاه بازشناخت.
ب. الف. بزرگمهر ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۳
پی نوشت:
۱ ـ میهن پرستی و ملی گرایی دو مانش بسیار جداگانه و در سرشت خود، رو در رو با یکدیگرند. ملی گرایی، جهان بینی سامانمند و سمت و سو یافته ی (ایدئولوژی) بورژوازی در هر کشور یا منطقه است که خود را زیر شعارهای میان تهی چون: «چو ایران نباشد تن من مباد» پنهان می کند و آماج بنیادین آن دستیابی به سود هرچه بیش تر از بهره کشی کارگران و کشاورزان کارگر است. ب. الف. بزرگمهر
«ناسیونالیسم» به آرش ملی گرایی است و «از واژه ی ”ناسیون“ به آرش ملّت ریشه می گیرد و مانش ملّی گرایی تندروی دشمن سایر ملّت ها را می رساند و نباید آن را با میهن پرستی و پشتیبانی از حق حاکمیت ملّی اشتباه گرفت. در این مانش، ناسیونالیسم یکی از بنیادهای ایدئولوژی و سیاست بورژوازی است. نمود آن برتر شمردن و والا دانستن همه ی ویژگی های ملّت خود و خوار دانستن و به ریشخند گرفتن و دشمن انگاشتن سایر ملّت هاست. ناسیونالیسم که به دشمنی میان خلق ها دامن می زند، در جریان پیدایش ملّ در جامعه ی بورژوازی پدید آمد و وابسته به رشد سرمایه داری است ...
مبلّغان بورژوازی و رفرمیست ها (اصلاح طلبان به آرش دربرگیرنده ی آن!) با سفسطه پیرامون ” منافع عمومی ملت“ و برانگیختن ناسیونالیسم و با پراکندن تعصّبات ملی و احساسات برتری جویانه یا جدایی خواهانه می کوشند تا آگاهی طبقاتی زحمتکشان را سست و کمرنگ نمایند؛ در جنبش کارگری جدایی بیفکنند و جنگ های بهره کشانه و چیره جویانه را توجیه کنند. ناسیونالیسم با سرنوشتِ زحمتکشان و منافع ملّی سازگار نیست.
برخورد کمونیست ها با ناسیونالیسم، برخوردی تاریخی، مشخص و منطقی است. مارکسیست ـ لنینیست ها، ناسیونالیسم ملّت فرمانروا را که بر چیرگی یک ملّت بر ملّت دیگر پافشاری می کند، با بُرّندگی کنار می نهند و آن را واپسگرایانه می شمارند و از ناسیونالیسم ملّت دربند به آن آرش که از درونمایه ی ضد امپریالیستی، خلقی، دمکراتیک و پیشرو برخوردار است، ّبه آن آرش که خواستار آزادی و حاکمیت و رشد ملی ناوابسته است، پشتیبانی می کنند ...» برگرفته از «واژه نامه سیاسی»، نوشته ی دلاور زنده یاد امیر نیک آیین (هوشنگ ناظمی) با ویرایش اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
۲ ـ چون یک نمونه، گشودن راه برای سرتنت خواهان (سلطنت طلبان) و چپاندنِ «نیم پهلوی» به توده های مردم ایران
***
اتحادیهٔ اروپا از ادعای امارات دربارهٔ جزایر سهگانهٔ ایرانی حمایت کرد
شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیهٔ اروپا، با انتشار یک بیانیهٔ مشترک، ایران را به «اشغال» جزایر سهگانۀ ایرانی در خلیج فارس متهم کرده و خواستار پایان این وضعیت شدند. ایران این ادعا را «اتهامی عبث» نامید. در این بیانیه که چهارشنبه ۲۵ مهر منتشر شده، از جمهوری اسلامی خواسته شده در راستای منشور ملل متحد مبنی بر احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی دیگر کشورها به «اشغال» جزایر سهگانه که آنها را متعلق به «امارات متحده عربی» دانستهاند، پایان دهد.
در این بیانیهٔ بیسابقه بهصراحت آمده که حاکمیت ایران بر سه جزیرهٔ تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، براساس قوانین بینالمللی، «نقض حاکمیت» امارات و «تخلف» محسوب میشود.
امارات متحده عربی دههها است که همواره ادعاهایی را بر سر مالکیت این جزایر سهگانه در آبهای خلیج فارس مطرح میکند و شماری از کشورهای عربی نیز، بهویژه در دورههای افزایش تنش سیاسی با جمهوری اسلامی، از این ادعا حمایت کردهاند. اما حمایت اتحادیهٔ اروپا از چنین ادعایی تاکنون سابقه نداشته، ضمن آنکه صدور این بیانیۀ مشترک همزمان است با افزایش تنشها میان ایران و غرب بر سر حملهٔ موشکی سپاه به اسرائیل و حمایت جمهوری اسلامی از روسیه در تهاجم نظامی این کشور به اوکراین که در هر دو مورد موجب برقراری برخی تحریمها از حانب اتحادیه اروپا علیه ایران شده است.
گزیده ای برگرفته از گزارشی در تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۳ (بختی برای ویرایش این گزیده گزارش نداشتم. ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر