اینک دیگر بزرگ شده و از لای پای ننه ام بیرون خزیده ام. زبانم هم باز شده و اینجا و آنجا گاهی درباره ی بایستگی همزیستی آشتی جویانه میان جانوران شکاری بگونه ای که هر جانوری به فراخور کوچکی بزرگی اش سهمی سزاوار از شکار داشته باشد، چیزهایی از خود در کرده ام. برای همین، گروهی از جَک و جانوران شکاریِ خودی مرا چون نماینده ی خود برای پاسداری از هوده ی سال ها پیش از دست رفته ی خود برگزیده و امروز نیز از یکی از بنیادهای جهانی جانوران شکاری برای شیرین زبانی هایم مژدگانی خوشایندی دریافت کرده ام. ما همگی به یاری «جامعه جهانی جانوران شکاری» کُنام از دست رفته مان را از چنگ خرموش ها بیرون آورده و جایگاه خود را بازخواهیم یافت.
ب. الف. بزرگمهر دوم آبان ماه ۱۴۰۳
***
این هم سنگر من، لای پایِ ننه ام!
این هم سنگر من، لای پایِ ننه ام! از همینجا برای گرفتن
سهم خود از پا نخواهم نشست؛ هنوز آن اندازه بزرگ نشده ام که آن را بگیرم و بدوش
بکشم. ننه ام سهم مرا هم می گیرد و بدوش می کشد
ب. الف. بزرگمهر ۱۱ دی ماه ۱۳۹۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر