«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آبان ۹, چهارشنبه

جز آن است که همگی مشتی دزدِ زبان نفهم و کله خریم؟

این چه چیزی را نشان می دهد؟* نزدیک به ۵۰ سال آزگار در کنار همدیگر بر سرِ یک سفره نشسته و تا خرخره خورده ایم؛ تاکنون نتوانسته ایم باری کوچک از دوش «مِلَّت» برداشته و چالشی را درست و درمان به سرانجام برسانیم. برداشت نابجا هم نشود؛ توده ی میلیونیِ «عوام الناس» را نمی گویم که گویی همگی سرِ خرند؛ همین بازرگانان و سوداگران ریز و درشت حبیب خدا و خرما بویژه خرده پاهای آنان را می گویم که از دست مان به تنگ آمده اند. جز آن است که همگی مشتی دزدِ زبان نفهم و کله خریم؟

از زبان ملیجک نظام خرموش پرور که با چرخش قلمی، بودجه ی «سپاه پاسداران واپسگرایی و تیره روزی» را دو برابر نمود؛ ولی برای کوجک ترین دشواری های هازمانی و اختسادی توده های مردم، آه ندارد با ناله سودا کند:  ب. الف. بزرگمهر   نهم آبان ماه ۱۴۰۳

* رئیس جمهور با تاکید بر اینکه باید در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی به زبان مشترک برسیم، تصریح کرد: پیشنهاد من این است که در طول این دوره از فعالیت شورا یک یا دو مسئله را در اولویت قرار دهیم و روی آن متمرکز شویم و از طریق ایجاد زبان مشترک و تفاهم در مسائل به راه‌حل برسیم.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   هشتم آبان ماه ۱۴۰۳ (دانسته از ویرایش آن خودداری ورزیده ام: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!