«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آبان ۱۱, جمعه

وختی مشتی دزد و دغل حرامزاده سرنوشت مردم را به بازی گرفته اند ...

ریزش معدنجو ۴۰ روز بعد از فاجعه؛ حقایق تلخ زندگی پس از فاجعه دردناک معدن طبس

حدود چهل روز از حادثه معدن طبس می‌گذرد. حادثه‌ای که ۵۲ کشته برجای گذاشت و عنوان بزرگترین حادثه تاریخ معدن ایران را به خود اختصاص داد. هنوز وضعیت حقوقی و قضایی این پرونده هنوز معلوم نیست و براساس اعلام دادگستری خراسان‌جنوبی فقط مرکز رسانه قوه قضائیه حق ارائه خبر از تحولات این پرونده را دارد. دیه جانباختگان پرداخت نشده، اما خانواده‌ها می‌گویند مبالغی در روز‌های نخست پس از حادثه به‌عنوان هزینه کفن و دفن به آن‌ها پرداخت شده است. برخی از همسران معدنکاران جانباخته طی این چهل روز مبلغی به عنوان حقوق همسر دریافت کرده‌اند، اما این مبلغ برای همه واریز نشده است.

وزارت راه‌وشهرسازی هم قرار است یک آپارتمان ۱۰۰ متری به نصف قیمت حقیقی با شرایط وام ۱۸ساله به خانواده معدنکاران جانباخته پرداخت کند، اما خانواده‌ها می‌گویند با کدام پول قرار است ماهی شش میلیون تومان را پرداخت کنند. همه این گفته‌ها به کنار، خانواده جانباختگان معدن می‌گویند هیچ پولی جان رفته را بر نمی‌گرداند؛ نباید این اتفاق رخ می‌داد.

عجب تولد غمگینی. درست یک روز پس از فوت پدر، پسر به دنیا می‌آید. اما مرگ پدر هم که گرچه با فاجعه‌ای در عمق ۷۰۰ متری زمین در تونل تاریک معدن طبس به وقوع پیوست، اما با زندگی گره خورده بود. اعضای بدن «میثم امیدی» از جانباختگان معدن طبس در ۳۱ شهریور قبل که اعضای بدنش بلافاصله پس از اعلام مرگ مغزی اهدا شد، درست یک روز پس از فوت یک‌بار دیگر پدر شد. «پرهام کوچک» حالا هنوز چهل روز هم ندارد. پدر را ندیده است و بعد از این هم نخواهد دید.

مادر پرهام خانه‌دار است و حالا بعد از فوت شوهر به خانه پدر نقل مکان کرده‌اند: «فقط پول مهم نیست. خواهرم دارد می‌سوزد. زندگی، اما ادامه دارد. به آن‌ها گفته‌اند که، چون جانباختگان بیمه داشتند، به آن‌ها مستمری تعلق می‌گیرد. ابتدا نماینده، ولی فقیه که با خانواده‌ها دیدار کرد گفت سعی می‌کنند سابقه بیمه‌شان را تکمیل کنند تا لااقل مستمری کاملی به آن‌ها تعلق بگیرد. اما نمی‌دانم واقعاً قرار است چه کاری انجام دهند. چون آخرین چیزی که به ما گفتند این است که باید مستمری را به‌اندازه همان سابقه بیمه بگیرند. حالا همه خانواده‌های جانباختگان باتوجه‌به اینکه معدن مقصر شناخته شد، شکایت کردند و پیگیر تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد.»

گویی برای برخی از خانواده‌ها خبری از این میزان رسیدگی نیست و حقوقی هم بابت مستمری یا حقوق موقت به آن‌ها پرداخت نشده است. «سیدجعفر» پدر مرحوم «سیدمنصور حسینی» است. یکی از جانباختگان معدن که از کیلومتر‌ها آن‌سوتر، روستای «کوهسارات» مینودشت برای کار به معدنی در خراسان‌جنوبی رفته بود. کسی که نامش به‌عنوان جوان‌ترین جانباخته این فاجعه به ثبت رسید.

مبلغی به‌عنوان حقوق تا زمان تعیین‌تکلیف وضعیت مستمری برای همسران جانباختگان معدن واریز شده است، اما این واریز مشمول همه خانواده‌ها نشده است.

برگرفته از «تلگرام»   ۱۰ آبان ماه ۱۴۰۳ (بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم؛ برنام نیز از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!