«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آذر ۲, جمعه

آغاز به کاری از این بهتر می خواهی؟

گفتگوی «پرزیدنت بادبادی» با لات بی همه چیز «یانکی»:
من و گروهم، کار را از آنجا آغازیدیم که تو بر زمین نهاده بودی.۱ اینک باید امیدوار بود با دستور تازه ای که داده ام،۲ بچه نُنُری که بزرگش کرده و به جان شان انداخته ایم، سرانجام کاری خواهد کارستان؛ خدا را چه دیدی؟! چه بسا با چندین و چند موشک آن کاخ افسانه ای را بر سر آن میمون دُم درازِ و گروهبندی دیوانسالارِ پیرامونش آوار کند و تو می توانی خود را بیگناه از همه چیز جا بزنی و گناه کار را بگردن من بیندازی. من همه چیز را بر دوش می گیرم. بگذار دستِکم در بازه ای از زمان، کمی بیش از آنچه هست، سردرگم شده به تو دل ببندند که گویا می خواهی سیاست همزیستی آشتی جویانه ای را پی بگیری؛ حتا اگر خود آن میمون، پس از چندین و چند بار رودست خوردن از ما دیگر تا اندازه ای به اینگونه زمینه سازی ها پی برده، روزنامه نگاران و سایر برآوردکنندگان رسانه ای شان، روی آن کانونمند شده و تا چندی سرِ کَلّه خرها را گرم خواهند نمود؛ ندیدی یکی از آن ها که تازه گلِ سَرسَبَدشان در آن گله ی رسانه ای نیز هست، چه برنامی برای یادداشتِ خود برگزیده است:
«بایدن می کوشد ترامپ را زیر اتوبوس اوکراینی بیفکند»؟!۳

آغاز به کاری از این بهتر می خواهی؟

از زبان «پرزیدنت بادبادی»:  ب. الف. بزرگمهر   دوم آذر ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ بنگرید به یادداشتِ «ما کار را از همانجا پی می گیریم که گاومیش و گروهش به پایان خواهند رساند»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ آذر ماه ۱۳۹۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/12/blog-post.html

۲ ـ برداشتن چارچوب پیش تر همداستان شده ی «یانکی» ها با الف بچه ی بازیچه ی دست شان: «ولودیمیر زلنسکی» از سوی «پرزیدنت بادبادیِ» رفتنی و پابگور در بکارگیری موشک های دوربرد «اَتک اِم اِس» (ATACMS) برای زدن آماج های دورتر در خاک روسیه

۳ ـ «بایدن می کوشد ترامپ را زیر اتوبوس اوکراینی بیفکند»، برگرفته از «آرتی» یکم آذر ماه ۱۴۰۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!