«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آبان ۲۸, دوشنبه

این تو و این جهان پیرامون! بساز آن را آنگونه که باید ساخت! ـ بازپخشش

نوشته است:
ملودرام ریشخندآمیزی بود زندگی! این را همه ی منتقدان بر زبان رانده اند! همان داستان همیشگی، پرده (سکانس) های نادرست و پایانی آبکی! خدایا! از خودت دفاع نمی کنی؟!

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

از زبان خدا:
من به تو دست و پا و جان داده و از روانِ خود در تو دمیده ام که بجنبی و زندگی خود و دیگران را آرش دهی؛ نه تنها آنگونه که خود خواسته ای یا می خواهی که آنگونه که دیگری و دیگران خواسته یا در پی آنند! و تو این زندگی را چون سرنوشتی که من بر پیشانی ات نوشته ام، پنداشته و چشم امید به من دوخته ای تا بجای تو راه بروم، بجنبم، بیندیشم و زندگیت را ـ تنها زندگی ترا ـ سر و سامان بخشم!

اندکی هم شده، بی خودخواهی ویرانگر درون، جوانمردانه و دادگرانه به من بنگر! آیا حق نداشتم پس از آفرینش جهان هستی با همه ی گستردگی و گوناگونی و زیبایی هایش که خودِ تو نمونه ای از آنی، بیاسایم و بگویم:
ای آدم! ترا با این همه توانایی و زیبایی آفریدم؛ اینک، این تو و این جهان پیرامون! بساز آن را آنگونه که باید ساخت:

جهانی آدموار که در آن هیچ آدمی، گرگ دیگری نباشد! اگر توانستی در این راه گام برداری، روان مرا نیز خشنود نموده ای؛ وگرنه، روان خود و دیگران را خواهی آزرد.

خودت را بشناس! نه در خود که در آیینه ی اجتماعی به گستره ی آدمیان روی زمین؛ ببین، چه می خواهی. بکوش تا آن روان جاویدان که به تو سپرده ام را برافروزی! آنگاه، زندگی رنگی دیگر به خود خواهد گرفت و تو نیز خود را بازخواهی یافت.    

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/11/blog-post_44.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!