بچه پرروی درمانده:
من که می دانستم درافتادن با خرس روسی فرجام خوبی ندارد؛ تو بودی که این کَک را به تنبان مان انداختی و دلگرم مان کردی که جنگ را خواهیم برد.
«کُسخل میرزای جامعه جهانی»:
من؟! کَکَم کجا بود تا به تنبان تو و گروهت بیندازم؟ تنها
گفتم ما و دوستان آمریکایی مان پشتیبان تان خواهیم بود؛ و بودیم. این همه جنگ
ابزار و پول برای تان فرستادیم و سربازان و افسران تان را آموزش های رزمی دادیم. واماندگی
و ناکامی تان را بگردن من می اندازی؟ چشمت کور! می خواستی گوش نکنی ...
ب. الف. بزرگمهر ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر