«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آبان ۲۸, دوشنبه

بهانه جویی های مهتری درمانده و فراقانونی

بچه پرروی درمانده:
من که می دانستم درافتادن با خرس روسی فرجام خوبی ندارد؛ تو بودی که این کَک را به تنبان مان انداختی و دلگرم مان کردی که جنگ را خواهیم برد. 

«کُسخل میرزای جامعه جهانی»:
من؟! کَکَم کجا بود تا به تنبان تو و گروهت بیندازم؟ تنها گفتم ما و دوستان آمریکایی مان پشتیبان تان خواهیم بود؛ و بودیم. این همه جنگ ابزار و پول برای تان فرستادیم و سربازان و افسران تان را آموزش های رزمی دادیم. واماندگی و ناکامی تان را بگردن من می اندازی؟ چشمت کور! می خواستی گوش نکنی ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!