«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آبان ۱۹, شنبه

من هنوز نیامده، سر و کله ات اینجا پیدا شد!

من هنوز نیامده، سر و کلّه ات اینجا پیدا شد! بیگمان باز هم پول می خواهی؟! سرمایه دارانِ ما هر روز جان می کنند تا سوراخ هایی برای سرمایه گذاری در بازارهایی که هر روز تنگ تر می شوند، بیابند تا کار و بارشان بچرخد؛ تو هم سوراخ دعای خوبی یافته ای که بی هیچ دردِ سر پول بیرون بکشی و سرکیسه مان کنی. پدرخوانده ی کوکایینی ات ترا لوس و نُنُر بار آورد که هر بار اینجا بدوی و بی آنکه دستاوردی داشته باشی، پول پارو کنی. او دارد می رود و دو ماه دیگر گورش را گم می کند. اینکه با خود بیندیشی من جایگزین وی خواهم شد و هر چه خواستی کف دستت بگذارم، کور خوانده ای! این پنبه را از گوش هایت درآور. بزودی هم دیگر به کسانی چون تو نیازی نخواهیم داشت؛ یا خودمان سرراست کار را بدست خواهیم گرفت یا اگر نشد، نامزدی شایسته در لهستان خواهیم یافت. تو هم اگر بخت یارت باشد، می توانی تلخک بازی هایت را در جایی که خریدار داشته باشد، پی بگیری

از زبان لات بی همه چیز «یانکی»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ آبان ماه ۱۴۰۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!