«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آذر ۷, چهارشنبه

بهزیستی و شادی هوده ای همگانی است

می بینی کیر خر مادربخطا؟ بهزیستی و شادی هوده ای همگانی است. (ویدئوی پیوست ـ برگرفته از «تلگرام» هفتم آذر ماه ۱۴۰۳). تو هم آزرده نباش و خودت را هم یواشکی سرزنش نکن. شکست های پی در پی خوردی و «نادان یابو» با چند لگد کارآ «جبهه مقاومت» که سال ها برایش خون دل خورده بودی را بخاک و خون کشید و آبروی نداشته ات را بُرد؟ انشاء الله در «جهان باقی» تاوان آن را بازپس می گیری. همه باید روزی از این «جهان فانی» رخت بربندند و تو هم با همه ی سگ جانی ات، سرانجام خواهی رفت. اگر از من می شنوی، هر چه زودتر بهتر! ترسم از آن است که آن غول بی شاخ و دُم «یانکی» کار دستت بدهد و ناچارت کند برای تندرستی وی و «نمالیا»، گیلاسی شراب همراه با ژامبون خوک نوش جان کرده کونی هم بحنبانی. آنگاه چه برجای می ماند؟ هیچ! پس از سال ها لُنباندن بلدرچین و آسمان ریسمان بافی به سرنوشت «مولانا شرف الدین» دچار شده، مست و كون دریده به حضرت رَبّ خواهی رفت.*

ب. الف. بزرگمهر   هفتم آذر ماه ۱۴۰۳

* مولانا شرف الدین را در آخر عمر قولنجی عارض شد. اطباء خون گرفتن فرمودند. مفید نیامد. شراب دادند فایده نداد. در نزع افتاد.

یكی پرسید كه حال چیست؟

گفت: حال آنكه بعد از هشتاد و پنج سال، مست و كون دریده به حضرت رَبّ خواهم رفت!

جاودانه عُبید زاکانی

ویدئوی پیوست:  بهزیستی و شادی هوده ای همگانی است



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!