«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آذر ۴, یکشنبه

این دسته گل را تو به آب دادی

این دسته گل را تو به آب دادی و مرا هم درگیر کردی؛ چندین بار به تو گوشزد کردم این همه کُشت و کُشتار فرجام خوبی برای «عزراییل» ندارد؛ ولی تو نه تنها گوش ندادی که بسان کودکان لجباز، شهروندان بیگناه عرب را به بمب و موشک بستی و شمار بسیاری از سربازان خودمان را هم به کشتن دادی. اینک همه ی این ها به پای من که تا چندی پیش وزیر جنگ و خونریزی ات بودم، نوشته شده و دست شان برسد، هر دوی مان را چون تبهکاران نازی به دادگاه خواهند کشاند. تو با آن دو بُزمَجه ی کاسه ی داغ تر از آشِ خودت، تخم کینه و نفرت تازه ای میان توده های عرب و یهودی کاشتی. تو که از نوک دماغت جلوتر را نمی توانی ببینی با خود نیاندیشیدی، آن هنگام که این تخم ها جوانه زده و به بار نشینند، چه آینده ی تیره و تاری پیش روی مان خواهد بود. تو هرگز درنیافتی که حتا اگر به دادگاه تبهکاران جنگی سپرده نشویم، توده های مردم جهان چگونه به ما می نگرند. تو روی هیتلر را سپید کردی و یهودیان که بدرازای تاریخ با همه ی درد و رنج های گرانبار شده بر ایشان، در کم و بیش هر زمینه ای به پیشرفتِ توده های مردم جهان و همزیستی آشتی جویانه با یکدیگر کمک های شایانی نموده و دانشمندان و هنرمندان و فن آورانِ بزرگی به جهان پپیشکش نموده اند را شرمگین و سرافکنده نمودی. تو ننگ مردم یهودی!

ب. الف. بزرگمهر   چهارم آذر ماه ۱۴۰۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!