«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۲, یکشنبه

مگر نمی خواهند برای مشتی نژادپرست سگ مذهب شهرک بسازند؟

انگار همگی از کون یَهُوَه پایین افتاده و سرور جهانند؟!

چرا زمین را شخم زده اند؟ (بنگرید به ویدئوی پیوست) مگر نمی خواهند برای مشتی نژادپرست سگ مذهبی که پشت «یَهُوَه» سنگر گرفته اند، شهرک بسازند؟ شهرک هایی روی استخوان های خرد و خمیر شده ی پسرعموها و دخترخاله های تاریخی شان: عرب های مسلمانی نادان و نادان نگاه داشته شده و سال های آزگار توسری خورده و به گلوله بسته شده از سوی همین سگ مذهب ها که انگار همگی از کون یَهُوَه پایین افتاده* و سرور جهانند! سگ مذهب هایی که چه بدانند یا ندانند، پا در جای پای «یانکی» ها نهاده و نخشه های پلید آن ها برای روفتن و نابود کردنِ توده های مردم جهان از آن میان، خود یهودیان را پی می گیرند.

شکیبا باشید پفیوزها! نوبتِ شما نیز دیر یا زود فرا خواهد رسید؛ آسیاب به نوبت!  

ب. الف. بزرگمهر   دوم دی ماه ۱۴۰۳

* «از کون فیل پایین افتادن» به آرشِ خود را بالا گرفتن و دیگران را به هیچ گرفتن یا آنگونه که خودم خوش دارم بگویم: «دیگران را به تخم شان نگرفتن!

ویدئوی پیوست: مگر نمی خواهند برای مشتی نژادپرست سگ مذهب شهرک بسازند؟



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!