«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۳, دوشنبه

چنین است رسم سرای ولایت ...ـ بازپخشش

بعله! آن حکیم که ما چشم دیدنش را نداریم و اگر نبود، همگی شما نیز چون خودمان و مسوولین عالی رتبه ی نظام از بیخ عرب شده بودید، چنین فرموده بودند:
چنین است رسم سرای سپنج
بخواهد که مانی بدو در به رنج*

خوب! ما بسان کمابیش هر چیز دیگر از انگولکِ «اصل ۴۴ قانون اساسی» گرفته تا پند و اندرز درباره ی ابروی زنان، در گفته های آن حکیم بی بصیرت نیز دست بردیم و خودی و ناخودی اش کردیم؛ البته، قرار نبود اینگونه سر و ته از آب درآید و شما به بزرگی خودتان، انشاء الله این حقیر را خواهید بخشید. برای کوتاه شدن سخن، شعر زیر را برای همدردی با شما سرودیم و دیگر خود دانید:
چنین است رسم سرای ولایت
که دزد آزاد باید، تو باشی به زندانِ رنج**

از زبان «کیر خر نظام»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ مهر ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/10/blog-post_7.html

 *شاهنامه فردوسی

** کَاَنَّهُ ما شاعر بودیم و خودمان نمی دانستیم!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!