«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آذر ۲۹, پنجشنبه

بازگفت زنان عرب از کم‌آبی در ماهشهر و اهواز

در برابر دشواری ها و نارسایی های سترگ پدید آمده در پی ناکارآمدی ها و تبهکاری های رژیمی بس پلیدتر از همه ی رژیم های تاریخ ایران، شاید آنچه در گفتار زیر آمده و بازگو شده، چندان بزرگ نباشد؛ ولی آیا به همین سادگی می توان از کنار آن گذشت و از توده ی مردمی همه چیز از دست داده که تندرستی شان نیز به بازی گرفته شده، خواست که (هم اکنون) آن را نادیده گرفته و بجای آن به داستان های هَشت مَن نُه شاهی یا اندرزهایی از «نهج البلاغه» که بسیاری از آن ها پیش و بیش از هر کسی گریبان خودِ سگ مذهبان فرمانروا را می گیرد، گوش فرا داده تا بر فرهنگ شان افزوده  شود؟!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ آذر ماه ۱۴۰۳ 

***

بازگفت زنان عرب از کم‌آبی در ماهشهر و اهواز

سال‌هاست مردم در خوزستان درگیر بحران آب هستند و این بحران نه تنها به آب مصرفی و آشامیدنی مرتبط است بلکه ساختار شهرها و فاضلاب‌ها را نیز دربرمی‌گیرد؛ با کوچکترین بارش باران، خیابان‌ها را سیل می‌گیرد، هر سال چندین کودک جان خود را در فاضلاب‌های اهواز از دست می‌دهند، وضعیت روستاها به مراتب بدتر است.

در متن پیش رو که روایتی است از زنان عرب ساکن بندر ماهشهر و اهواز، به وجهی از معضل کم آبی نگریستم که به رابطه زن بودن، فقیر بودن، تعلق به گروه اتنیکی تحت ستم با تاثیرپذیری بیشتر نسبت به بحران کم آبی می‌پردازد. در این گزارش سعی کرده‌ایم به ستم مضاعفی که بر زنان در ارتباط بحران‌های محیط زیستی مانند کم آبی رخ می‌دهد بپردازیم.

در جنوب ایران، در هوای بالای ۵۰ درجه، در منطقه‌ای که ساعت‌های طولانی در روز آب قطع می‌شود و حتی در برخی از روستاها تنها دو ساعت در شبانه روز امکان دسترسی به آب فراهم است و همان دو ساعت هم کیفیت آبی که وصل می‌شود به‌قدری نامطلوب است که بوی تعفن می‌دهد، رنجی که زنان از بحران کم‌آبی می‌برند جنبه‌های تلخ دیگری هم دارد؛ رنجی است مضاعف.

هورالعظیم به‌دلیل بهره‌برداری‌های نفتی، کاهش حقابه و خشکسالی‌های مکرر با بحران زیست‌محیطی شدیدی مواجه است. سدهای کرخه و گتوند منابع آبی را کاهش داده و حفاری‌های نفتی در میدان‌ های آزادگان و سهراب تنوع زیستی این منطقه را تحت تأثیر قرار داده اند. آلودگی‌های نفتی و خشکی تالاب باعث طوفان‌های گرد و خاک شده و گروه‌هایی از مردم از نظر معیشت به‌شدت آسیب دیده‌اند. اما زنان از جمله افرادی هستند که این بحران بر زندگی آنها رنج بیشتری تحمیل کرده و با دشواری‌های شدیدتری مواجه شده‌اند. این را در روایت‌هایی که ساره و حیفا از تجربه‌ی زیسته‌ی روزمره‌شان می‌گویند می‌شود به روشنی دید.

سالیان سال است که مردم در خوزستان درگیر بحران آب هستند و این بحران نه تنها به آب مصرفی و آشامیدنی مرتبط است بلکه ساختار شهرها و فاضلاب‌ها را نیز دربرمی‌گیرد؛ با کوچکترین بارش باران، خیابان‌ها را سیل می‌گیرد، هر سال چندین کودک جان خود را در فاضلاب‌های اهواز از دست می‌دهند، وضعیت روستاها به مراتب بدتر است و بسیاری از مردم آبی را استفاده می‌کنند که حاوی نمک بسیار است و به سختی می‌توانند با آن دست و صورت را شست‌وشو دهند. با این‌همه ساره و حیفا رنج زنان را از مواجهه با کم‌آبی با جزییات بیشتری بازگو می‌کنند.

ساره، معلمی بیست و یک‌ساله است که در ماهشهر زندگی می‌کند. او می‌گوید قطع شدن آب در بسیاری از مناطق این شهر بسیار زیاد اتفاق می‌افتد، وقتی هم آب وصل می‌شود دست‌کم یک ربع اول، آب و گل و آلودگی از شیر آب بیرون می‌آید و قابل استفاده نیست. از طرف دیگر، آب لوله‌کشی و شهری در همه خوزستان قابل شرب نیست، بسیار آلوده است و همه مردم مجبورند آب آشامیدنی را بخرند؛ اما زنان مشکلات مضاعف دیگری هم دارند که ساره اینطور توضیح می‌دهد:
منطقه‌‌ای که خور از آن رد می‌شود بافت قدیمی شهر محسوب می‌شود و معمولا خانواده‌های آنجا به‌شدت سنتی و مذهبی هستند، آب خور به‌شدت کثیف است و بوی تعفن فاضلاب کل آن منطقه را گرفته چون فاضلاب مستقیم وارد خور می‌شود. از طرفی وجود پل‌های روی خور باعث شده از پایین یک فضای تنگ و تاریک درست شود و به خاطر وضعیت اسفناک و غیر بهداشتی که دارد هیچ شخصی در شرایط عادی پایین نمی‌رود خصوصا در هوای شرجی. همین قضیه باعث تجمع یک قشر خاصی از افراد در زیر پل می‌شود، تا به حال چندین بار سرقت و تجاوز به زنان زیر پل گزارش و دیده شده و همین قضیه باعث می‌شود سختگیری در آن منطقه برای زن‌ها بیشتر باشد.

مشکلات زن‌ها در این خلاصه نمی‌شود. به گفته ساره همه خانه‌ها یک منبع بزرگ برای ذخیره آب دارند زیرا قطع شدن آب به یک چرخه روزمره و عادی تبدیل شده است و آب مصرفی خانه‌ها باید به طریقی تامین شود. در چنین شرایطی این زنان هستند که باید بشکه‌های بیست لیتری آب آشامیدنی را جابه‌جا کنند. از طرفی این آب تصفیه شده هم از کیفیت کافی برخوردار نیست. ساره می‌گوید:
کیفیت آب بسیار بد است. من بارها دیدم که زن‌ها چقدر شرمنده شده‌اند بابت اینکه طعم بد آب روی طعم غذاهایی که درست می کنند تاثیر بد گذاشته و بارها دیدم که این وسط چقدر مردها رنجیده می‌شوند و به زن‌ها شرم می‌دهند از این بابت که چرا غذات مزه بدی می‌ده؛ چرا چای و قهوه‌ای که درست کردی مزه آب لوله می‌ده؛ چرا آب شوره؛ مهمان اومده الان این آب رو بذاری جلوش چی میگه؛ چرا یخ در نیاوردی از صبح تا حالا؛ آب تو کلمن چرا گرمه ... درحالی که اینها چیزی نبوده که زن‌ها در آن نقشی داشته باشند.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۹ آذر ماه ۱۴۰۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!