«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۴, سه‌شنبه

چرا این همتراز نمودن ها کم و بیش همیشه به یکسو می غلتد؟!

چرا این همتراز نمودن یا بزبان پارسی عربی گَزیده: «تعدیل»، چه درباره ی بهای لاستیک* یا هر کالای دیگری، کم و بیش همیشه به یکسو می غلتد؟! مگر نه آنکه «بنی آدم اعضای یکدیگرند ... چو عضوی بدرد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار»؟** آیا «حضرت عزراییل»، چه در کالبد آسمانی آن و چه در کالبد زمینی آن: «نادان یابو»، جداگانگی میان این دو را درمی یابد؟ پرسشی دشوار و پاسخی از آن دشوارتر که بگونه ای فشرده باید گفت: هم نه و هم آری! نه به این آرش که کاریای بنیادین آن حضرت ستاندن جان است؛ چه با داس آسمانی «عهد عتیق» و چه با پیشرفته ترین جنگ ابزارهای پیشکشی «یانکی» ها؛ و آری به این آرش که شوربختانه در کردار هر بلای زمینی یا آسمانی پیش و بیش از هر کسی گریبانِ تنگدستان و مستمندان را می گیرد، چه ایرانی الله اکبرگوی خوشباور، چه یهودی همیشه سرگردان و آواره، چه روس چلیپا بر دوش از زهدان مادر زاییده شده و چه «و اینا» بزبان کژدم گزیده ی رهبرِ درِ پیتیِ دروغگویِ همچنان سوار بر خر مُراد ایرانی تبار! همگی در چشم کور شده ی آن حضرت یکسان و سزاوار مرگ و نابودی اند.

ب. الف. بزرگمهر   چهارم دی ماه ۱۴۰۳

* جمال میرزایی، رئیس انجمن صنفی صنعت تایر: تعدیل قیمت لاستیک لاجرم باید اتفاق بیفتد. با حذف ارز نیمایی و انتقال به بازار ارز توافقی، رشد ۳۰ درصدی نرخ ارز اتفاق افتاده است که این موضوع روی قیمت مواد اولیه داخلی و خارجی تاثیر مستقیم دارد. نرخ ارز ما از ۴۸ هزار تومان به ۶۳ هزار تومان رسیده که با کارمزدش به ۶۵ هزار تومان می‌رسد.
...
پیگیر افزایش قیمت و در حال رایزنی با سازمان حمایت هستیم. اگر این اتفاق نیفتد قطعا تولید صدمه می‌بیند و کاهش می‌یابد، زیان سنگینی روی دست تایرساز می‌گذارد و در نهایت به ایجاد بحران در کشور منجر خواهد شد.

در چنین شرایطی نمی‌توانیم لاستیکی تولید کنیم که از محصولات چینی ها [با آن چشم های کون خروسی شان] ارزان‌تر باشد و عملا بازار را تقدیم واردکنندگان می‌کنیم.

برگرفته از «تلگرام»   چهارم دی ماه ۱۴۰۳

بختی برای ویرایش این گزیده گزارش نداشتم؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

** شیخ اجل سعدی شیرازی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!