«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۳, دوشنبه

سخنانی نه چندان نادرست؛ ولی نارسا در چگونگی سمتگیری اختسادی ـ هازمانی

یادداشتِ زیر بخشی از پاسخی است که بیش از ده سال پیش در گفتگو با یکی دو تن دیگر از کاربرانِ «گوگل پلاس» به آنها داده بودم:
«... گفتگوی یکی از اقتصاددانان یا یکی از رسانه های درون ایران را می خواندم که از وی در آنجا به عنوان اقتصاددان برجسته یاد شده که من نمی دانم کجای این آقا برجسته است! می بینم که ده جور ایراد به چشم و ابروی برنامه ی ꞌهدفمندی یارانه هاꞌ (بخوان: زدودن یارانه ها!) گرفته و درنمی یابد که سخن بر سر چشم و ابروی اقتصاد ایران نیست؛ سخن حتا بر سر دادن الگوی اقتصادی شایسته نیز در پله ی نخست نیست؛ سخن بر سر سمتگیری اقتصادی ـ اجتماعی است. نخست و پیش از هر کاری باید روشن نمود که به کدام سو باید سمتگیری نمود! آیا این سمتگیری، بسوی اقتصادی برنامه ریزی شده و هدفمند بسود زحمتکشان و توده های سترگ میلیونی مردم است یا تنها در چارچوب تنگ منافع سرمایه داری بازرگانی و دلالی و سوداگری است؟ باید حتا به گذشته برگشت و زمینه های اقتصادی ـ اجتماعی انقلاب را بررسی و بازبینی نمود. آیا راهی که بویژه از دوره ی ریاست جمهوری رفسنجانی به این سو پیش گرفته شد، همان سیاستی نیست که در دوره ی شاه گوربگورشده دنبال می شد؟ پاسخ آن بیگمان آری است و نیازی به اقتصاددان بودن نیز نیست که آن را دریابی. سپس باید از خود بپرسی، اگر چنین است، پس برای چه انقلاب شد؟! آیا تنها برای اینکه چادری به روی آنچه بود کشیده شود تا مثلن اسلامی شود؟! می بینید که اینگونه نیست. پس از پاسخ درست به این پرسش است که باید طرح های آمایش ملی ریخت؛ الگوی اقتصادی ساخت و ...؛ وگرنه همه ی ادعاها و حتا انتقادهایی که به خرده ریزها می پردازد و کار را برپایه علمی استوار نمی کند، راه به جایی نمی برد.»۱ 

پیش یا پس از آن نیز در یکی دو یادداشت دیگر اشاره هایی به این جُستار که بویژه از دیدگاه روش شناسی از برجستگی ویژه ای برخوردار است و آخشیج هایی از آن، بنیاد هر گونه کارِ برنامه ریزی (پروژه) بروشی دانشورانه و کارکردی را دربرمی گیرد، نموده بودم که هیچکدام را در بایگانی نه چندان درست و درمانم نیافتم و شکیبی نیز برای جستجوی بیش تر در تارنگاشتم نداشتم؛ با این همه، آنچه در بالا آمده برای هر آدمی که جویی خِرَد در سر دارد و با روش شناسی آشناست به اندازه ای بسنده روشن و برای پیگیری راهنماست؛ ناگفته ننهم که آماج سخنم بی هیچ گمان و گفتگو مردک چاچول زبان گماشته شده از سوی «کیر خر نظامِ خرموش پرور» به جایگاه کارپردازی خیمه و خرگاه "نظام" پوشالی اش نیست؛۲ ولی شاید برخی از دست اندرکاران آگاه تر را به اندیشیدن بیش تر وادارد تا شاید به چرایی بن بستِ راه پیموده شده، از آن میان به سپارش و دستورِ «صندوق جهانی پول» و «بانک جهانی» که کار را به روز و روزگار بیم برانگیز کنونی از هر سویه کشانده و پیگیری آن به فروپاشی ایران زمین و گسست پیوندهای تاریخی دیرینه ی خلق های باشنده در این آب و خاک خواهد انجامید، پی برده و اندیشناک شوند؛ اندیشناک بویژه از آن رو که وخت هر روز تنگ تر می شود.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   سوم دی ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از یادداشتِ «سخن تنها بر سرِ خورد و بُرد سرمایه نیست؛ سخن بر سرِ خواری و سرافکندگی ملّی است!»  ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/04/blog-post_4752.html

۲ ـ بخشی از سخنرانی مِهتَر جمهور خرموش های اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی در یادبود (مراسم) گرامیداشت «روز دانشجو» در دانشگاه صنعتی شریف:

ـ نگاه سیاستگذاران ما این است که پس از دو یا سه سال می گویند یکی دیگر بیاید، ببینیم چیکار می کند؛ معنی این حرف این است که ما نمی‌دانیم به کجا می‌خواهیم برویم.

ـ عده ای را می آوریم و اختیار می‌دهیم هرکاری دلشان خواست انجام دهند؛ بعد می‌گوییم این نشد.

ـ اگر نقشه را بلد باشیم با عوض کردن آدم‌ها راه عوض نمی‌شود.

ـ من از همون اول گفتم که چشم انداز و سیاست های مقام معظم رهبری هدف است. [این مردک از نوک بینی اش فراتر را نمی تواند ببیند. بر زبان راندن چنین یاوه ای از سوی «ملیجک نظام»، گرچه جای شگفتی ندارد، به هر رو حرف مفتی بیش نیست؛ بگمانم شکست سنگین تاریخی از «عزراییل زمینی» به اندازه ای فراتر از بسنده گویاست: عزراییل است نشانه ی عزراییل! بجای «آفتاب است شوند آفتاب» که در اینجا کاربرد ندارد.]

ـ اینکه ایران کشوری توسعه یافته [است] و جایگاه اول در علم، فناوری و اقتصاد در منطقه [دارد]، چشم انداز زیبایی است.

ـ مملکتی می خواهیم که در منطقه بهترین باشد؛ نه اینکه هر روز پایین تر آید.

ـ نباید هر روز دعوای چپ و راست در کشور باشد؛ هرکسی مدعی است که می تواند، بستر را برای او مهیا کنیم

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش و پارسی نویسی درخورِ برنام و نشانه گذاری ها از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

ویدئوی پیوست: سخنانی نه چندان نادرست؛ ولی نارسا در چگونگی سمتگیری اختسادی ـ هازمانی



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!