«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آذر ۲۷, سه‌شنبه

چون مَلَخ هر جا که پا بنهید، آبادی و آبادانی رخت برمی بندد

هر کاری که از دست مان بر بیاید، نه! گوش مان از این نویدهای بی پشتوانه پُر است ...

سخنان از دل و جان برآمده ی بانویی اهوازی رو به یکی از خرموش های گماشته ی نظام سگ مذهب دزدان اسلام پیشه (استاندار) با اشاره به فرو ریختن ساختمانی شش اشکوبه در زیتونِ کارمندی آن شهر

بنیاد داده ها برگرفته از «تلگرام» به تاریخ ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۳ با ویرایش، پارسی و بازنویسی  درخور از اینجانب است.  برنام و زیربرنام را بر پایه ی آنچه این بانوی رُک و پوست کنده گو بر زبان آورده، نوشته ام. ب. الف. بزرگمهر

ویدئوی پیوست: چون مَلَخ هر جا که پا بنهید، آبادی و آبادانی رخت برمی بندد



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!