«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۴, سه‌شنبه

کون الاغ یا استری که پشتِ سرِ هم می گوزد را ماچ کنی ... ـ بازپخشش

... و این ماجرای بس دردناک و نشانه گذار در سرتاسر کشور و برهم زننده ی کار و بار کم و بیش هر رسته و گروهی از مردم، در دولت ملیجک چاچولباز همچنان پی گرفته می شود. مردم هیچ کشوری در جهان بگمانم بدبخت تر و درمانده تر از ایران نیست؛ هر جایی از جهان تبهکاری هایی بسیار کم تر از این ها با واکنشی تند و همه سویه روبرو شده و توده های مردم پایین و بالای رژیم و دولت شان را یکی می کنند و آن را بزیر می کشند؛ ولی در این کشور بلاگرفته، همزمان با اندرزگویی های رهبر پوشالی اش و گفتاردرمانی مهتر جمهور چاچول زبانش، مشتی خرپولِ چند ملیتیِ به نان و نوا رسیده که پول از پاروی شان بالا می رود به بهای زیان های بس سنگین اختسادی ـ هازمانی با برقِ برای آن ها کم و بیش رایگان، رمزارز برمی کشند (استخراج می کنند) و با دادن زکاتی ناچیز به عاغا و بوغا بریش همه ی مردم ایران می خندند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

 ب. الف. بزرگمهر   چهارم دی ماه ۱۴۰۳ 

***

کون الاغ یا استری که پشتِ سرِ هم می گوزد را ماچ کنی ...

آخوند پفیوز امنیتی که بی هیچ گمان و گفتگو یکی از کلان دزدان رژیمی دزدسالار است، چندی پیش چنین سخنانی از خود در کرده بود:
«بنابراین از امروز هرکس در بخش رمز ارز فعالیت داشته باشد، غیرمجاز است و حتی آن‌هایی که مجاز بودند، غیر مجاز هستند تا پایان شهریور. تا ما از این شرایط بگذریم و شرایط بهتری برای مردم فراهم شود و در زندگی مردم ترتیب اثر بهتری داده شود.» برگرفته از «خبرگزاری پشم و شیشه» پنجم خرداد ماه ۱۴۰۰

اینک، ۴۰ روز پس از آن تیزها که هیچ برق دزدی گوشش به آن ها بدهکار نبوده و شمار بسیاری زیان های ببار آمده از بریده شدن برق در اینجا و آنجای ایران و از آن میان، مرگ و میر بیماران در بیمارستان ها از پیامدهای آن است، تبهکار دیگری، تمرگیده در جایگاهِ «وزیر ارتباطات دولت زهدان اجاره ای» چنین چیزی ریسیده است:
«‏طبق گزارشها، مصرف مزارع رمزارز در کشور حدود ۲ هزار مگاوات بوده است. ‏با استفاده از هوش مصنوعی و تحلیل داده‌های مشترکین برق، در همکاری با وزارت نیرو، ۱۳ هزار مزرعه کوچک و بزرگ استخراج رمز ارز شناسایی شد. با ۳۰۰ مزرعه عمده توسط مراجع امنیتی برخورد شده که مجموع مصرف آنها ۵۸۰ مگاوات بوده است.» از «توئیتر» مردک تبهکاری به نام محمدجواد آذری جهرمی» تمرگیده در جایگاهِ جانِ ننه اش: «وزیر ارتباطات دولت زهدان اجاره ای» برگرفته از «ایمنا»   ۱۶ تیر ماه ۱۴۰۰

این سخن باریک و پاکیزه و گویای بسیاری هماوندی ها بماند که ۱۳۰۰۰ بزبان کژدم گزیده شان: «مزرعه» کجا» و ۳۰۰۰۰۰ کجا؟

از دید من، اینکه با آن برق دزدان تبهکار، آیا در بنیاد خود (اساسأ) برخوردی انجام شده و اگر انجام شده، چگونه برخوردی بوده، هیچ روشن نیست و تا هنگامی که دستگیر نشوند و دستِکم بزندان نیفتند ـ آن هم در روز و روزگاری که گاه و بیگاه انگشتانِ دست گرسنه ای را برای ربودن یک کَفِ نان می بُرَند ـ و نیز روشن نشود از کدام پشتوانه ها در دولت و سایر نهادهای سر تا پا تبهکار و پوشالی برخوردار بوده اند، هیچکدام از اینگونه داوها به تیزی نمی ارزد؛ چه برسد به آنکه باور کنی که براستی کاری انجام شده یا در دستِ انجام است.

پیشنهاد من به توده های مردم ایران، کارگران، دهگانان، آموزگاران و سایر رسته های هازمانی نزدیک به آن ها چنین است:
برای از میان بردن چنین تبهکاری هایی، در هر جایی که با آن روبرو می شوید، هر کاری که از دست تان برمی آید به انجام برسانید. آن «آتش به اختیار»ی که رهبر پوشالی و کونکونک باز رژیم، زمانی در گذشته از خود در کرده بود را باید بگونه ای دیگر به انجام رساند.

باور می کنید یا نه؟ تنها یک ریشخند ساده که شاید زهرخندی بر لب بنشاند، نیست:
کون الاغ یا استری که پشتِ سرِ هم می گوزد را ماچ کنی، بهتر از گوش سپردن و باور کردن به دروغ ها و یاوه گویی های تک تک دزدان مادربخطای فرمانروا بر میهن مان است.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/07/blog-post_8.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!