«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ فروردین ۱۸, دوشنبه

پاسخ به نیازی تاریخی! ـ بازپخشش

پدیداری پیشانی گسترده ی نیروهای چپ جهان و تسویه حسابی فرجامین با «سوسیال دمکراسی»

رویدادهای برزیل و زمینه چینی برای کودتای نیروهای راست و فراراست وابسته به امپریالیسم در این کشور، همراه با رویدادهایی همانند در برخی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین و از آن میان، ونزوئلا که با تهدیدهای سرراست «یانکی» ها نیز روبروست و نیز روندهایی در همین راستا در دیگر بخش های جهان، دو نکته را با برجستگی بیش تری به نمایش می نهد:
الف. نیازی فزاینده و روز بروز درنگ ناپذیرتر به پریایی «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» در کالبدی فراگیرتر از گذشته، برپایی اردوگاه گسترده تر کشورهای سوسیالیستی با کشورهایی که در راه رویش اقتصادی ـ اجتماعی سوسیالیستی گام برداشته یا زمینه ها و گرایش های آن را دارند. این نیاز به اندازه ای است که چنانچه در رویارویی های پراکنده ی اینجا و آنجا و کشور به کشور یا درون سامانه ای با امپریالیست هایی که از توان مالی و نظامی سهمگینی برخوردارند، چنان یگانگی گسترده ای در کالبد یادشده در بالا پدید نیاید، شکست سنگین نیروهای چپ و پیشرو در همه جای جهان را در پی خواهد داشت و شاید کار به جایی برسد که همراه با نابودی بخش های بزرگی از کره زمین، دیگر کار از کار گذشته باشد.۱ در اینجا ما با مرز دگرگونی های چندی (کمّی) به دگرگونی چونی (کیفی) سر و کار داریم که کارکرد رویهمرفته نه چندان شایسته و ندانمکاری های پی در پی نیروهای چپ در جهان، بویژه در کشورهای اروپای باختری، در کنار آمدن و همزیستی با نیروهای اهریمنی سرمایه نقشی برجسته در چنین روندی داشته است؛ نقشی که آن دگرگونی چونی بایسته به سود صلح و سوسیالیسم را هر بار به آینده وانهاده (گونه ای «تاخیر فاز» در پهنه ی اجتماعی) و کار را دشوارتر نموده است. همانگونه که فرزانه ی تیزبین انقلابی: «و. ای. لنین»، هنگامی دور پیش بینی نموده بود:
«... هماوندی های بر بنیاد اقتصاد خصوصی و مالکیت خصوصی، پوسته ای است که دیگر با درونمایه ی خود سازگاری ندارد و اگر به دور انداختن آن، بگونه ای ساختگی (مصنوعا) به عقب بیفتد، ناگزیر خواهد پوسید. ضمن آنکه این پوسته در حالت پوسیدگی هم می تواند مدتی دراز (در بدترین حالت یعنی چنانچه درمان دُمل اپورتونیستی بدرازا بکشد) برجا بماند ...»۲  

ب. تسویه حساب بنیادین و همه سویه با جریان «سوسیال دمکراسی» که بدرازای بیش از یک سده، بویژه در اروپای باختری و امریکای شمالی، نقشی ضدانقلابی و خیانتکارانه در جنبش چپ جهان بر دوش داشته و همچنان دارد؛ افزون بر هستی حزب های رسمی و جا افتاده با سیاست «سوسیال دمکراتیک»، رگه های گاه نیرومند و گسترش یافته ای از این جریان ضدانقلابی را در کمابیش همه ی حزب های کمونیست جهان می توان دید یا بازشناخت. نمونه ای روشن و نیرومند از هستی چنین رگه هایی در حزب کمونیست فرانسه، پیشبرد سیاستی سردرگم در پشتیبانی های دوره ای از «سوسیالیست های اصلاح جو»ی (رِفُرمیست) در گزینش های ریاست جمهوری در برابر نیروهای راست آن کشور را در پی داشته و هر بار به سردرگمی و آشفته اندیشی توده های مردم فرانسه دامن زده است؛ بگونه ای که نیرو گرفتن هربار بیش از پیش نیروهای فراراست در آن کشور۳ را می توان از پیامدهای سیاست سردرگم و آمیخته به «سوسیال دمکراسیِ» حزب کمونیست آن کشور بشمار آورد. به این ترتیب، پیشبرد با انگشت نهادن بر درستی پیش بینی باریک اندیشانه و درخشان آن فرزانه انقلابی، چنان تسویه حسابی از برجستگی هرچه بیش تری برخوردار می شود؛ بگونه ای که بدون انجام آن، برآوردن نیاز فزاینده ی یاد شده با دشواری های بس بزرگ همراه خواهد بود.

ب. الف. بزرگمهر   سوم اردی بهشت ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/04/blog-post_164.html 

پی نوشت:

۱ ـ برای جلوگیری از برداشت نابجا، این نکته را یادآور می شوم که سخن بر سر پایداری سامانه ی سرمایه داری در هر کالبد و برونزدی از آن نیست؛ این سامانه، در روند پیشِ رو، سرانجام نابود خواهد شد. سخن بر سرِ سمتگیری روشن و پایدار به سوی سوسیالیسم و جایگزینی آن سامانه ی زمینگیر شده با سامانه ی سوسیالیستی در جهان بوده و هست. در این زمینه، نکته هایی از یادداشت ها و نوشتارهای گذشته برگرفته ام که به چگونگی آن نابودی اشاره هایی دارد:
«... "آنها" [«آدمواره» ها] نه تنها کارهای ساده را بر دوش می گیرند که پیشه هایی چون دندانپزشکی، داروسازی و بسیاری رشته های دیگر را از چنگ آدمی به در خواهند آورد و برای کار خود کمترین  دستمزدی نیز نمی گیرند. افزون بر این ها، با اعضای بدن آدم ها و حتا مغز وی پیوند خواهند یافت و نسل تازه ای از «آدمواره» ها پدید خواهند آورد که آمیخته هایی از آدم و ابزار با ویژه کاری های فراوان و نسنجیدنی با توانایی های آدمی. شاید می پندارید:
بردگانی بسیار دلپذیر برای سامانه ی تبهکار سرمایه داری؟! نه! اجازه بدهید در آستانه ی سال نو بیشتر کسی را نترسانم! تنها می توانم بگویم:
از دیدگاه تاریخی و پیشرفت شتابان دگرگونی های شگرف دانش و فن آوری، بخت بسیار کوتاهی برای ساختمان جامعه ای آدم ـ محور و نه سود ـ محور برای همه ی آدم های روی کره ی زمین بر جای مانده است. کوشش همه ی بشریت بایسته است تا با برپایی چنین جامعه ای، خود را از چنگال نابودی رهایی بخشد.

جهانی دگر، جهانی بدون جنگ، جهانی که در آن آدم گرگ آدم و بازیچه ی ساخته های دست خود (اکنون سرمایه و در آینده آدمواره ها) نباشد، شدنی است؛ ولی هیچگونه پشتوانه ای برای آن نیست. چنین جامعه ای بگونه ای خودپو و خودکار از دل اهریمن سرمایه داری بیرون نخواهد آمد؛ حتا اگر بیش از آنچه امروز زمینگیر شده، زمینگیر شود.»

برگرفته از «فناوری روباتیک در سال گذشته»، ب. الف. بزرگمهر،  ۲۹ اسپند ماه ۱۳۸۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2011/03/blog-post_1426.html

«آدمواره» را در اینجا به مفهوم همپیوندی های بسیار گوناگونی از آدم و سامانه های نرم ابزاری که در آینده برپایه دانش های گوناگون زیست فن آوری (بیوتکنولوژی) پدید خواهند آمد، بکار برده ام.

برگرفته از «چگونه "جهان افلاتون" به واقعیت می پیوندد!»، ب. الف. بزرگمهر، سوم آبان ماه ۱۳٨٨

https://www.behzadbozorgmehr.com/2009/10/blog-post_25.html

«تنها سوسیالیسم و اقتصاد برنامه ریزی شده ی سوسیالیستی خواهد توانست بر دشواری های پیامد خودکارشدنِ کم و بیش سراپای فرآوری (تولید) به مانش گسترده ی آن در شرایط پا به میدان نهادن دستگاه های با هوش ساختگی و حتا آدمواره ها چیره شده و با گسترش فرهنگ، موسیقی، هنر و همه ی نیازمندی های معنوی دیگری که توده های سترگ آدمی در سرتاسر جهان از آموزش و کاربرد آن کم بهره یا بی بهره مانده اند، چشم انداز روشنی پیشِ روی نسل های آینده ی آدمی در همه ی کره ی زمین بگشاید؛ ولی برای دستیابی به سوسیالیسمی پویا، هنوز دشواری های بزرگی بر سرِ راه است که باید گشوده شوند.»

برگرفته از « نه تنها دوست آدمی که جایگزین وی در چرخه ی فرآوری کالاها و خدمات!»، ب. الف. بزرگمهر     هفتم آبان ماه ١٣٩١

https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/10/blog-post_29.html

۲ ـ برگرفته از «امپریالیسم ـ بالاترین مرحله سرمایه داری»، «و. ای. لنین»، برگردان از رفیقِ زنده یاد محمد پورهرمزان، انتشارات حزب توده ایران، سال ۱۳۵۷ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب؛ برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)؛ همچنین درج شده در نوشتارهای زیر:
«اگر حزب بلشویک روسیه و رهبر فرزانه و انقلابی آن نیز همینگونه می اندیشیدند ...»، ب. الف. بزرگمهر، ششم اَمرداد ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/07/blog-post_738.html

«روندی که ”جنگ سرد“ آغاز شده از چندی پیش را به ”جنگ گرم“ خواهد کشاند ...»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۶ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/08/blog-post_99.html

۳ ـ ربودن بخش هایی از شعارهای تاریخی چپ از سوی چنین نیروهایی که آن ها را بگونه ای فریبنده با سیاست های «ناسیونال سوسیالیستی» (کمابیش همتراز با «فاشیسم») خویش درآمیخته و بکار می بندند، بویژه در دوره ی کنونی چشمگیر است؛ پدیده ای که به نوبه ی خویش، نشانه های روشن کاستی ها و نارسایی های سیاسی نیروهای چپ را دربردارد.

خسته شدم از دست قایم موشک بازی این اراذل و اوپاش

خسته شدم از دست قایم موشک بازی۱ این اراذل و اوپاش؛ این بازی ها اومد نیومد داره مادر جون!۲ یکبار که کون شون با شاخ گاومیش آشنا بشه، دیگه با کلام الکاتبینه۳ که از جا پا شن یا نه؛ کار هم یه بار میشه دیگه ... برو همین که پیغام پسغام میاره و می بره رُ پیداش کن و بهش بگو:
مادرم برای گفتگوی رو در رو با اون غول بیابونی، بی هیچ سر خری، آماده س (است)؛ تنها به این شرط که اون زنیکه ی پَتیاره رُ طلاق بده؛ منظورم سه طلاقه س مادر جون؛ می فهمی که؟ اونوخت میشه درباره ی همه چی بی رودرواسی۴ گپ زد و گَل گفت و گُل شنید. من هم با اینکه خلاف شریعته، تنها واسه ی اینکه کار جوش بخوره، چادرم را برمی دارم تا جسابی براندازم کنه! چرا اینا همه چی را پیچ می دن؟! کار به همین سادگیه ... ما که آب از سرمون گذشته؛ اگه راست راستکی خاطرمُ بخواد و به اون شرط عمل کنه، کار تمومه. پاشو! تا دیر نشده برو! خدایا به برکتِ همین نیمچه نون خشکیده ...

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۴

پی نوشت:

۱ ـ «قایم با شک بازی»

۲ ـ رو به دختر زنازاده اش که در دوره ی «دولت زهدان اجاره ای» در شکمش کاشته شد و حالا بزرگ شده و قد کشیده

۳ ـ کرام الکاتبین

۴ ـ بی رو دربایستی

***

عراقچی: اهل مذاکره هستیم، اما غیرمستقیم

ـ وزیر امور خارجه کشورمان در موضوع مذاکرات ایران و آمریکا گفت: ما دیدگاه‌مان را اعلام کردیم لذا اهل دیپلماسی و مذاکره هستیم، اما غیرمستقیم البته باید اذعان کرد که تاکنون هیچ دوره مذاکراتی برگزار نشده است.

ـ وزیر امور خارجه در رابطه با اظهارات سناتور آمریکایی مبنی بر اینکه رئیس‌جمهور این کشور ترجیح می‌دهد توافق با ایران شبیه به توافق واشنگتن با لیبی در سال ۲۰۰۳ باشد، تصریح کرد: مگر در خواب ببینند.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»  ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۴ (بختی برای ویرایش این نیمچه گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

لاکن سخت نگران شرارت از درونیم ...

«همه بدانند مواضع ما همان مواضعی است که بود ... البته اگر شرارتی انجام بگیرد ... احتمال زیاد نمی دهیم که از بیرون شرارتی انجام بگیرد.»* [لاکن سخت نگران شرارت از درونیم و می کوشیم به آن چندان نیندیشیم که افکارمان بیش از پیش مغشوش شود. بحمدلله برادران نخودچی کشمش بر جای مانده از آن برجام سگ مرده که آبرویی برای ما و نظام بر جای ننهاد، سرگرم گفتگوهای همراه با نرمش قهرمانانه ی دیگری با نمایندگان «شیطان بزرگ» هستند که انشاء الله به حول قوه ی الهی ببار نشیند و کون مان از گزند آن غول بیابانی زبان نفهم بیمه شود؛ ولی از دشمنی که در سرتاسر ولایت رخنه کرده، سخت نگرانیم که مبادا باری دیگر کار دستمان بدهند و ناچار شویم برادران عرزشی ساچمه زن و تیغ کِش و اینا را جلوی چشم کور شده ی جهانیان که به رفتار و کردار ما دوخته شده به میدان بفرستیم. اگر جنین شود، همه ی آنچه برای آفرینش همدلی با آن غول بیابانی و گروه اراذل و اوباشش رشته ایم، پنبه شده و بر باد خواهد رفت. انشاء الله جنگی در کار نباشد؛ ولی اگر شد آنچه نباید بشود، همه ی ما جاهایی در زیر کوه ها برای خود تعبیه نموده و از این بابت کم تر نگرانیم. از سوی دیگر، چنین شرارتی که در آن کَاَنَّهُ هزاران تن شهید خواهند شد، می تواند برای ما نعمتی عظیم باشد؛ زیرا در شُرب الیَهود پدید آمده، خواهیم توانست صَفّ کُفّار که چشم دیدنِ نظام مُقَدَّس را ندارند و دست شان برسد گلوی مان را خواهند درید، بشکنیم و بسیاری از گیج و گول شده های شان را به صف خود درآوریم. ما کوچک ترین دودلی بخود راه نمی دهیم که بگوییم: سیاست یا بی سیاستی آن غول بیابانی که مانند خودمان چندان از سیاست و اینا سر در نمی آورد، بسان دور نخست مهتری اش برای ما بس سودمند بوده و گفته های مان درباره ی دشمن شناسی را سبز خواهد نمود. کسی چه می داند؛ شاید وضعیتی فراهم آید که در سایه ی دشمنی که در واقع دوست مان است و قصد کمک به ما را دارد، دیگر ناچار به پریدن از این ستون به ستونی دیگر نبوده و با سرکوب دشمن درونی بیضه ی نظام را تا النهایه از گزند محفوظ بداریم؛ انشاء الله]

دنباله ی اندیشه های آسمانی ـ ریسمانیِ بر زبان نیامده یا زیر گوشی گفته شده ی** «کیر خر عَظیم الشّأن نظام خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۴

* https://www.youtube.com/watch?v=oKMaBGbAbyo

** این هم گواه آن:

عارف: سختی و شرایط کشور با دهه ۶۰ شباهت دارد

در اولین جلسه ستاد تنظیم بازار در سال ۱۴۰۴ به ریاست معاون اول رئیس جمهور صورت گرفت؛

ـ قیمت کلیه خودروهای بنزینی و هیبریدی وارداتی پس از محاسبه سازمان حمایت و تصویب ستاد تنظیم بازار عملیاتی می شود

 ـ تاکید رهبر معظم انقلاب حفظ و تقویت فضای آرامش فعلی در کشور است

ـ باید با استفاده از ظرفیت بخش خصوصی سیاست‌های حاکمیت را دنبال کنیم

ـ در اجرای هر طرح اولویت عدم آسیب به معیشت مردم است

ـ سختی و شرایط کشور با دهه ۶۰ شباهت دارد

 معاون اول رئیس جمهور با قدردانی از تلاش‌ها و اقدامات ستاد تنظیم بازار برای آرامش بازار کالاهای اساسی در ایام تعطیلات نوروز و همچنین ماه مبارک رمضان گفت: تاکید رهبر معظم انقلاب حفظ و تقویت فضای آرامش فعلی در کشور است .

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۴

بختی برای ویرایش این گزیده گزارش نداشتم. برجسته نمایی بوم از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

ویدئوی پیوست:  «لاکن سخت نگران شرارت از درونیم»



اسلام ناب محمدی؟! ـ بازپخشش

فروش زنان ترسایی و ایزدی در بازار برده فروشی

ب. الف. بزرگمهر   چهارم فروردین ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/03/blog-post_29.html



نشانه های روشن ترس رژیم تبهکار و ضدخلقی از گردش به چپ در ایران! ـ بازپخشش

نشان داس و چکش بر زمینه ای از ستاره ای پنج پر درج کرده و نوشته است: «حقیقتا کمونیست ها برازنده ترین نماد رو برای خودشون انتخاب کردن، ”داس و چکش“! در پس زمینه ای از ستاره پنج پر!

یعنی مردم رو با چکش سرکوب کنی و ریشه شون (رفاه، هویت و ارزش هاشون) رو با داس قطع کنی (مصداق بارز چیزی که الان در کره شمالی شاهد هستیم). در بک گراند هم یک ستاره پنج پر می بینیم که مدت ها نماد آمریکا بود، به این معنی که «هر چی میکشید تقصیر آمریکائه

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر

کم و بیش می توانم حدس بزنم که از ماموران رژیم تبهکار جمهوری اسلامی است؛ بویژه با آن طرفداری زیرجُلی از کعبه ی آمالش: «شیطان بزرگ». چنین نوشته ای با همه ی ساده لوحی که در آن نهفته، نمی تواند کار آدمی ساده لوح باشد. می نویسم:
نشانه های روشن ترس رژیم تبهکار و ضدخلقی جمهوری اسلامی از گردش به چپ در ایران!

نیک می دانند که واپسین گام ها به سوی «شیطان بزرگ» لبه های قیچی را از هر دو سو نزدیک می کند:
نه «شیطان بزرگ»، اسلام پیشگان دزد دوزخی  را برخواهد شکیبید و دامن خود را با چنین رژیم بدنامی، بیش از پیش آلوده خواهد کرد و نه توده های مردم فریب خورده از اسلام دروغین مشتی زالوی شکمباره بازهم در پی آن ها خواهند رفت؛ بیگمان آن ها که سرخورده اند و دست شان به آش ناپاک این رژیم دوزخی نیز آلوده نیست، بیش از پیش در پی جایگزینی راستین خواهند گشت و بخش های عمده ای از آن ها نیروهای چپ راستین را خواهند یافت و بسیار زود نیز آن ها را بازخواهند یافت؛ زیرا نمایندگان فداکار و از جان گذشته ی این نیروها از «حزب عدالت» و «اجتماعیون عامیون» در گذشته ای دورتر گرفته تا «حزب کمونیست» دوره ی پایان قاجار و «رضا قلدر» و پس از آن، حزب توده ایران در سال های نزدیک تر با هر اشتباه کوچک و بزرگی نیز که از آن ها سر زده و برخی از این اشتباهات نیز ناگریز بوده و برخی دیگر نیز به دروغ به پای آن ها نوشته شده، در تاریخ ایران خوش درخشیده و در حافظه ی تاریخی مردم، همچنان از جایی درخور و شایسته برخوردارند. من این را حتا در دوردست ترین روستاهای ایران به چشم خود دیده و از زبان شان شنیده ام. برای همین به آنچه می گویم، باوری ژرف دارم. نیک می دانم در دلِ سیاه اسلام پیشگان و زالوها و انگل های اجتماعی چه می گذرد و بی جهت نیز نیست که بسیاری از آن ها برای روز مبادا شتاب دارند؛ می دزدند و بار می زنند؛ به هرکجا که دست شان برسد ... و اینگونه نوشته های ریشخندآمیز هیچ آبی برای شان گرم نخواهد کرد و جز مشتی اصلاح طلب دروغین پای بسته  و "اصولگرا"ی کارچاق کن که چنین یاوه هایی را برای دلخوشکنک خود می باورند، توده های مردم و بسیاری از روشنفکران خلقی این مرز و بوم که در سمت و سوی توده های مردم رنجدیده ایستاده اند، فریفته ی چنین دروغ هایی نخواهند شد.

بیچاره ها، آب در هاون می کوبند و می دانند که دوران خوش زندگی شان به پایان خود نزدیک می شود. می دانم که این را نه تنها بر پوست خود که حتا بر شکم های طبلِ اسکندر خود احساس می کنند و نگرانند ... وگرنه،چنین یاوه هایی را درباره ی کسانی که به هنگام نیاز همواره به یاری مردم ایران شتافته اند، برای خوشایند هرچه بیش تر «شیطان بزرگ» بر زبان نمی راندند و قلمفرسایی نمی کردند.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/11/blog-post_17.html

پی افزوده:

در نوشته ی بالا، آرش سخن از «حزب توده ایران در سال های نزدیک تر» در سنجش نسبی با «گذشته ای دورتر» («حزب عدالت» و «اجتماعیون عامیون» گرفته تا «حزب کمونیست») است و بگونه ای بنیادین تا پیش از کودتای انگلیسی ـ «یانکی» امرداد ماهِ سال ۱۳۳۲ را دربرمی گیرد. ناگفته نگذارم که با همه ی فداکاری ها و جانفشانی های طبقه کارگر ایران و نمایندگان رستایی ـ سیاسی اش در سال های کنونی که به مرگ جانگداز تنی چند از بهترین فرزندان این طبقه و همه ی خلق های ایران زمین نیز انجامیده، جای حزب سیاسی ساز و برگ یافته به «سوسیالیسم دانشورانه»، هماوند و تافته با زندگی و کار و بار طبقه کارگر، پای در میدان کارزار و رزمنده را سخت تهی می بینم. از دید من، نیاز روزافزون به هستی چنین حزبی یا در کالبدی نو با نامی روشن تر از گذشته که واژه ی «کمونیست» نیز در آن گنجانده شود* یا شاید با همان نام کهنه و تاریخیِ «حزب توده ایران»، پیشروترین و فداکارترین کارگران ساز و برگ یافته به «سوسیالیسم دانشورانه» و روشنفکران خلقی نزدیک به این طبقه در ایران را وادار خواهد نمود تا زمینه های پیدایش و پایه گذاری آن را فراهم کنند. از دید نگارنده، چنین کاری هرچه زودتر و با آمایشی بسنده و درخور انجام گیرد، بسود طبقه کارگر و سایر نیروهای کار و زحمت ایران خواهد بود.** این نکته را نیز بیفزایم که تهی بودنِ میدان کارزار طبقاتی از حزبی با چنان ویژگی هایی، امپریالیست ها و نیروهای مزدور ایرانی تبارشان بویژه در بیرون مرزهای ایران را نیز به تکاپوی هرچه بیش تر برای ساختن گونه های گوناگونی "چپ" از راست ترین نمونه های سوسیال دمکراتیک و لیبرال دمکراتیک آن بر زمینه ای شوربختانه خوب فراهم آمده در سی و چند ساله ی کنونی گرفته تا "چپ" ترین نمونه های آتشین و خشخاشی واداشته است. بگمانم روشن است که پیشروترین نیروهای طبقه کارگر باید با چشم باز و باریک بینی هرچه بیش تر به همه ی اینگونه نیروها بنگرند و بگمانم، شِم سرشتی شان به آن ها در شناخت و بازشناخت سِره از ناسِره یاری خواهد نمود.

ب. الف. بزرگمهر    نهم آذر ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/11/blog-post_675.html

* نگارنده به شوندهای گوناگون و از همه برجسته تر، گسترش سرمایه داری در ایران (سنجش ناپذیر با گذشته ای دورتر) با این گزینه همداستان است.

** خوشبختانه در تاریخ، ردپای نمونه ای درخشان از یک سازمان سیاسی پرولتری در میهن ما و پیرامون آن وجود  دارد که هنوز می تواند سرمشق و راهنمای خوبی برای کارگران و زحمتکشان و نمایندگان سیاسی آنها باشد:
«در سال ۱۹۱۶ ترسایی (۱۲۹۵خورشیدی) در باکو کارگران ایرانی صنعت نفت، یک سازمان سیاسی سوسیال دمکرات به نام عدالت بوجود آوردند. این حزب به شکل یک سازمان پرولتاریایی سازمان یافت ... برای تاسیس شعبه های حزب، کادرهای ورزیده مخفی به ایران اعزام شدند. در برنامه حداقل این حزب نیز یکی از مسایلی که باید روی آن کار می شد، نشکیل و گسترش این سازمان در ایران و متحد کردن کلیه عناصر انقلابی آن بود. ... اعضای حزب عدالت را ۶۰ درصد کارگر، ۲۰ درصد کارمند دفتری، ۱۷ درصد پیشه ور و ۳ درصد روشنفکر تشکیل می دادند ...

در صدر کمیته مرکزی حزب و بنیانگزار آن اسداله غفارزاده کارگر انقلابی نامدار قرار داشت. از فعالین این حزب می توان پیشه وری، حیدر عمو اوغلی، بهرام آقایف، کریم نیک بین، آویتس میکاییلیان سلطان زاده و سلام اله جاوید را نام برد.» (برگرفته از نوشتار «اسداله غفارزاده: شخصیت نامیرای کارگری، وُدود مردی، گاهنامه چیستا، شماره ۸ و ۹، سال بیست و پنجم).

آنچه گذشته و چگونه گذشته است را دیگر نمی توان آنچنان به انتقاد کشید؛ آنگونه که هنوز برخی نیروها با بزرگنمایی این یا آن جنبه از رویداد ناگواری در گذشته که گویا نمی بایستی رخ می داد، آن را به باد انتقاد و ملامت می گیرند و از سکوی زمان کنونی و با روشن شدن ماهیت و درونمایه پدیده ای که در هنگام خود سخت پیچیده می نموده، چیستان حل شده و به تاریخ پیوسته ای را بیشتر با قصد و غرضی که ریشه در دشمنی طبقاتی دارد، بازگو و دوباره "حل" می کنند. ولی آنچه اکنون برای کار و برنامه ریزی عملی و جبران آنچه که از دست رفته می توان گفت، به نظر نگارنده چنین است:
گرچه ساختن، بازسازی و گسترش سازمان های صنفی ـ سیاسی کارگری به دوش خود کارگران است، ولی نیروهای چپ واقعی نیز می توانند و باید عمده نیروی خود را بویژه در شرایط کنونی در این سو به کار برند. وظیفه دموکراتیک آنها دلگرم نمودن کارگران برای سازماندهی سندیکاها و یاری رسانی به پیروزی‌های صنفی ـ سیاسی آنهاست. سندیکاها بهترین جاها برای عضوگیری کارگران پیشرو است و کمک به مبارزات روزمره سندیکا نیز بطور عمده بوسیله همان ها انجام میشود. در اینجاست که مبارزه خود به خودی طبقه کارگر با مبارزه آگاهانه پیوند خورده و سطح کیفی فراتری می یابد.

تنها آن حزب یا سازمانی شایسته نام حزب طبقه کارگر خواهد بود که عمده نیروی خود را دراین سو صرف کند و مانند نمونه درخشان بالا کوشش نماید تا صف سازمانی خود را هرچه بیشتر از پیشروترین افراد این طبقه پر کند ...

برگرفته از نوشتار «به جنبش سندیکایی کارگران میهن مان یاری رسانیم!»، ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ آذر ۱۳۸۷ ، درج شده در تارنگاشت «فرهنگ توسعه» که سپس از کار آن جلوگیری شد. با این همه، این نوشتار در دو تارنگاشت زیر، همچنان در دسترس است:

«ویستا» و «آفتاب»

بازانتشار در ۱۸ خرداد ماه ۱۳۸۹ در پیوند زیر:

http://www.behzadbozorgmehr.com/2010/06/blog-post_08.html

۱۴۰۴ فروردین ۱۷, یکشنبه

یک روز هم درگذشت خودت را تسلیت بگو ...

هر روز آنجا نشسته ای و درگذشت عمه و خاله و خالویِ فلان «نمودار اسلام» یا بَهمان «نشانه خدا» را تسلیت می گویی؛ بجز پرچانگی های هر از گاهی درباره ی پیشرفت های اَنقُلابِ اسلامی، کاری خداپسندانه تر از این هم که نداری. خوب! یک روز هم درگذشت خودت را تسلیت بگو تا شاید انشاء الله ریغ رحمت را سر بکشی! نترس! الله ترا به آتش دوزخ نخواهد سپرد. چندین و چند بار در خواب دیده ام که در کنار سگ های غول پیکری که دیدن شان لرزه بر اندام آدم می اندازد به دربانی دوزخ یا شاید کمی درون آن گماشته شده ای و گناهکارانی تازه پا نهاده به آنجا را با تازیانه ای خاردار نوازش می کنی. پیشه ای شایسته تر و شریف تر و پاداشی ارزنده تر از این در «جهان بَغی» نخواهی یافت. درنگ جایز نیست؛ نترس و برو!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۴ 

***

پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت خواهر حجت‌الاسلام والمسلمین قمی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت خواهر مکرمه حجت‌الاسلام والمسلمین قمی را تسلیت گفتند.

متن پیام به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجة‌الاسلام آقای حاج شیخ محسن قمی دامت‌توفیقُه

درگذشت همشیره‌ی مکرمه را که در شهادت برادران و مادر شهیدانش نقش ارزشمندی در ایجاد صبر و سکینه در خانواده‌ی مصیبت‌زده ایفاء کرد، به جنابعالی و عموم بازماندگان تسلیت عرض می‌کنم و رحمت و پاداش الهی را برای وی مسألت می‌نمایم.

سیدعلی خامنه‌ای

۱۶ فروردین ۱۴۰۴

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»    ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۴

افغان ستیزیِ ضد ملّی قجرها را با توده های مردم کرد و کردستان پی نگیرید! ـ بازپخشش

دودش به چشم و چال پلیدِ سگ مذهب تان نیز خواهد رفت!

حیدر عبادی، نوکر دست نشانده ی انگلیس و «یانکی» ها در کشوری چنگ اندازی شده از سوی امپریالیست ها برهبری «یانکی» ها و و سگ های زنجیری اش در منطقه از آن میان، رژیم دزدان تبهکار اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان، رو به کردها گفته بود:
«اگر شما قانون اساسی را به چالش بکشید، اگر شما مرزهای عراق و دیگر مرزهای منطقه را به چالش بکشید، این فراخوان عمومی برای کشورهای منطقه است تا به مرزهای عراق تجاوز کنند؛ این رویکردی است که وضعیت بسیار بیم برانگیزی پدید می آورد.»۱ همزمان با چنین یاوه گویی و دروغپردازی آشکار از سوی آن دست نشانده که از آن میان، واقعیت هستی نیروها و پایگاه های نظامی «یانکی» ها از یکسو و دست درازی های همه باره ی ترکیه و رژیم دزدان تبهکار اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در ساخت و پرداخت گونه ی تازه ای از «داعش» به نام «حشد الشعبی» در تکه پاره های آن سرزمینِ سال ها پیش ساختگی پدید آمده از سوی امپریالیست های انگلیسی و فرانسوی را نادیده گرفته، امپریالیست های «یانکی» از زبان گماشتگان تازه بدوران رسیده شان در «کاخ روسیاه»۲ روی دیگری از رنگ و نیرنگ خود در به جان هم انداختن خلق های منطقه را به نمایش می نهد:
«”کاخ سپید“ روز گذشته خواستار از میان برداشتن همه پرسی شد و اعلام کرد که آمریکا از آماج دولت اقلیم کردستان برای برگزاری همه پرسی ناوابستگی پشتیبانی نمی کند ... آمریکا [بخوان: «یانکی» ها] بارها به بلندپایگان اقلیم کردستان یادآور شده که برگزاری این همه پرسی از میان رفتن کانونمندی کوشش ها برای شکست دادن ”داعش“ را در پی خواهد داشت. این بیانیه همچنین می افزاید که برگزاری همه پرسی در منطقه های ستیزبرانگیز، کاری برانگیزاننده است و پایوری را از میان می برد.»۳

همه ی آن ها از سویی «قانون اساسی عراق» و از سوی دیگر لولوی «داعش» را دستاویز سیاست های پلید و نابکارانه ی خویش نهاده اند. بدتر از همه، چه عرب، چه ترک کوچیده از آسیای میانی به این منطقه و چه «یانکی» های زورگوی آمده از آنسوی دریاها و اقیانوس ها، رژیم ضد ملی و ضد خلقی اسلام پیشگان دزد فرمانروا بر کشور ماست که جز عرب های کوچیده به خوزستان و برخی منطقه های کرانه ی شاخاب پارس و ترکمن ها در شمال خاوری ایران، سایر خلق های ایران زمین با یکدیگر و از آن میان با کردها، در هر کشوری که باشند، پیوندهای خونی دارند و از یک ریشه اند.

«... هنگامی که از فراراست ترین نیروهای سرمایه در کالبد دَم و دستگاه دیوانسالاری «یانکی» ها گرفته تا نیروهای با گرایش های لیبرال دمکراتیک و سوسیال دمکراتیک و حتا "کمونیست" های دوآتشه ی ایرانی و ایرانی تبار، همگی کمابیش بگونه ای همسان و همسو درباره ی آن همه پرسی، بایستگی سر خم نمودن کردها در برابر ”قانون اساسی عراق“» را گواه می گیرند، بیگمان پدیده ای شگرف رخ نموده است:
همه پرسی بخشی از سرزمین کردستان، نه تنها چشم همه ی این نیروها که جز چپ روها و سایر گیج و گول های سیاسی، بخشی سترگ از آنان تبهکارانی بیش نیستند را ترسانده که از ماهیت و سرشت راستینِ دامنه ی رنگارنگی از نیروهای چپ نما و چپ رو با نام های دهان پرکن و گاه تاریخی «کمونیست»، «حزب توده» «توفان» و مانند آن ها پرده برداشت. رای بُرّنده ی توده های مردم کرد (نزدیک به ۹۳ درصد) به ناوابستگی آن بخش از سرزمین کردستان ، گواهی برجسته، تاریخی و ماندگار، بس والاتر از هر ”قانون اساسی“ است!»۴

مگر کردهای باشنده در کشور ساختگی عراق چه کرده اند که آماج چنین واکنش های ناروای ملی گرایانه از هر سو و یورش های تبهکارانه قرار گرفته و می گیرند؟! مگر آن ها از هوده ی ناوابستگی از عرب های آن کشور ساختگی که بزور و نیرنگ امپریالیستی به آن ها وصله پینه شدند، برخوردار نیستند؟۵ 

سال ها پیش در شمال اروپا، گروهی از نوادگان دزدان دریایی سده های میانی، نامور به «وایکینگ ها»۶ در کشور کنونی نُروژ از گروه دیگری از فرزندان همان دزدان دریایی سده ها پیش در کشور سوئد جدا شدند؛ بی آنکه خونی از بینی کسی ریخته شود. نیاکان شان با قایق های دراز خویش به کمابیش بسیاری جاهای اروپا یورش می بردند؛ شبیخون می زدند و گاه در همانجا برای همیشه می ماندند و جا خوش می کردند. «نُرماندی» در فرانسه یکی از اینجاهاست که نام همان ها را بر خود دارد: «از شمال آمدگان»! نوادگان آن دزدان دریایی، چه در سوئد، چه در نروژ یا فنلاند و جاهای دیگر، هیچکدام سخن سرایی های گنده گوزانه درباره ی «ناب» بودن فرهنگ و کیش و آیین شان سر نمی دهند؛ به خود بنگرید و اندکی هم شده، شرم تان بشود!۷ گرچه، می دانم شما دزدان بیشرمِ مادربخطا اینگونه سخنان سرتان نمی شود. با این همه، این را به شما همگی گوشزد می کنم:
«یانکی» ها نقشه های دور و درازی برای ایران دارند. هر گونه رفتار نادرست شما یا «حشره های شَعبی» تان بر ضد کردها و کردستان، افزون بر آنکه کردها را بیش تر به چشم دوختن و وابستگی به نیروهای بیگانه ی آنسوی دریاها و اقیانوس ها وامی دارد که زمینه و بهانه ای سزاوارتر و خداپسندانه تر برای «یانکی» ها و همدستان شان برای یورش نظامی به خاک ایران فراهم می کند. دیگر گند و گه کاری های تان در کشورهای همسایه نیز بجای خود! این ها را نه برای شما که امیدوارم همگی زیر گل بروید و همراه با آن گند و پلشتی در ایران زمین بخاک سپرده شود که به خاطر توده های مردم ایران گوشزد می کنم!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۳ مهر ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/10/blog-post_74.html

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از گزارش «هشدار نخست وزیر عراق درباره پیامدهای احتمالی همه پرسی استقلال کردستان»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی مسوولیتِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ کاخ نامور به «سپید»!

۳ ـ برگرفته از گزارش «هشدار نخست وزیر عراق درباره پیامدهای احتمالی همه پرسی استقلال کردستان»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی مسوولیتِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۴ ـ برگرفته از نوشتار نیمه کاره و هنوز منتشر نشده ام درباره ی همه پرسیِ بخشی از سرزمین کردستان!

۵ ـ پیشبرد «طرح خاورمیانه نوین» در سرزمین کردستان بر بنیادی عینی استوار است:
رویش و گسترش شتابنده ی هماوندی های سازند سرمایه داری و همزمان، همجوشی آن با همبودهای کهنه ی اجتماعی (به همراه از میان رفتن نسبی و گام بگام این همبودهای میرنده)، چون ملاتی برای همپیوندی اقتصادی ـ اجتماعی سرزمین های پراکنده ی کردستان در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه عمل کرده و می کند؛ این روند برای یکپارچه شدن سرزمین کردستان در چارچوبی ملی به آرش دانشورانه ی آن و فرارویی خلق پراکنده ی کرد به ملتی یکپارچه، نقش برجسته ای داشته و از زمینه ای عینی برخوردار است؛ فرآیندی همگرایانه برای پیدایش کردستان بزرگ و بسته به این یا آن کشور تا اندازه ای واگرایانه و ناگزیر در گسیختن همپیوندی های تاریخی با خلق های پیرامون آن!

برگرفته از نوشتار «چگونگی برخورد به ”طرح خاورمیانه نوین“ در گرانیگاه آن!»، ب. الف. بزرگمهر  ۱۷ فروردین ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/04/blog-post_28.html

۶ ـ کهنه رفیقی همین واقعیت تاریخی را برُخ شان کشیده بود. در پاسخ وی به لبخندی همراه با سرجنباندن، بسنده نموده بودند.

۷ ـ دم از «فرهنگ اسلامی» و «اسلام ناب محمدی» و بگفته ی آن مردکِ مشنگِ همجنس باز: «و اینا» نزنید! چنان "فرهنگ" و «اسلام ناب» را مردم جهان بخوبی شناخته اند؛ این هم یکی از خروارها نمونه ی آن:
«گروگان کانادایی آزادشده از دست گروه هماوند با ”طالبان“ در پاکستان که پنج سال همراه همسر آمریکایی و کودکان خود در بند بودند به خبرنگاران گفته ‌است:
در دوران به بند کشیده شدن به همسرش چنگ اندازی شده و دختر نوزادشان نیز کشته شده‌ است.» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر) برگرفته از اینجا

ساده زیستی در گفتار و کردار، نمایشی نیرنگبازانه

پاسخ کوتاه جناب خوشگذران با پول های بادآورده:

جناب آقای فرمانبردار رهبری! آنکه وی را ساده زیست انگاشته و بزرگش می داری، دوزیستی بیش نیست. سرِ خودت را شیره می مالی؟۱  خودِ «عاغا» سال ها پیش در پاسه به پرسشی یا شاید در یکی از سخنرانی های مبسوط شان برای حل مسائل جهان فرموده بودند، گردآوری سرمایه در اسلام عِندِ حلال است و برای آن حد و حصری نیست. خوب! آدم سرمایه برای چه گرد می آورد؟ بویژه اگر جیب هایت آنچنان از پول انباشته شده توی چشم می زند، پیش از آنکه خدای نکرده بلایی زمینی یا آسمانی نازل شود، ناچاری آن را به کاری بزنی، خانه ای دیگر بخری یا به این و آن بدهی تا پول بی زبانت را خرج کنند. سفر کردن، کم ترین کاری است که می توانی انجام بدهی و چه جایی بهتر از قطب جنوب که همسر مُکَرَّمه همجنس های خودش را از نزدیک ببیند؛ دارندگی است و برازندگی!

جنابعالی که ایراد بنی اسراییلی از ما می گیری، چرا نمی روی پرونده های بسته شده ی محمود خاوری و ده ها تن دیگر چون وی که در کانادا و اینا سکونت گزیده و همچنان در چاپیدن ایران یار و همراه بسیاری از دست اندرکاران نظام بحمدلله مقدس مان هستند را باز کنی؟۲ حال، این بجای خود! پس از آن هم توتی بانوی سخنگویت را هم که پشه بجای خود، چنانچه زنبوری نابدترش را بگزد، درنمی یابد بجلو می فرستی که چنین یاوه ای بر زبان چرب و نرمش که دستکمی از جنابعالی نیز ندارد، براند:
«رویکرد آقای پزشکیان هم این‌چنین نیست. می‌بینید که او در تمام شئون رفتاری تلاش می‌کند خودش را هم‌تراز مردم قرار دهد تا احساس تبعیض ایجاد نشود.»۳

من که هیچ سر در نمی آورم! جنابعالی مگر سفر نرفته و نمی روی؟ خوشبختانه، دستکم یکی از گفتگوهای پس از برگماری تان به مهتری جمهوری نشان می دهد که «هفت شهر عشق» در ینگه دنیا را گشته اید. همینجا عرض کنم که من نیازی به چنین نمایش های بیمایه و مردم خر کن ندارم. آیا چنین رویکردی درست و سنجیده است که مردم «احساس تبعیض» نکنند؟ آن ها را خدای نکرده کور یا مُنگُل انگاشته اید؟ آیا بجای چنین نمایش های آکنده از دروغ و نیرنگ، بهتر نیست برای گشودن گره های بزرگ اختسادی و اجتماعی کشور، گام های بنیادین برداشت؟ و اگر توان انجام آن را ندارید، رُک و پوست کنده به آگاهی مردم رسانید و عطای مهتری را به لقای آن بخشید؟   

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۴

پی نوشت:

۱ ـ برکناری دکتر دبیری از سمت معاونت پارلمانی رئیس جمهور

رئیس جمهور طی حکمی با اشاره به قطعی شدن اخبار مربوط به سفر دکتر شهرام دبیری، با اشاره به اینکه دوستی دیرین و خدمات ارزشمند شما در معاونت پارلمانی مانع آن نیست که پایبندی به صداقت، عدالت و وعده‌هایی که به مردم دادیم، مقدم داشته شود، آورده است: بنابر این توصیفات از ادامه همکاری با شما در دولت چهاردهم معذوریم.

متن حکم رئیس جمهور به شرح زیر است؛

جناب آقای دکتر دبیری

در این ایام پس از بررسی خبر، قطعی شد که در ایام نوروز در سفر تفریحی قطب جنوب بودید. در دولتی که مفتخر به اقتدا به مولای متقیان است و در شرایطی که هنوز در کشورمان فشارهای اقتصادی بر مردم زیاد و محرومان پرشمارند، سفر پر هزینه تفریحی مسئولان رسمی، حتی با هزینه‌های شخصى، قابل دفاع و توجیه‌پذیر نبوده و با معیار ساده‌زیستی مسئولان سازگار نیست.

دوستی دیرین و همکاری و خدمات ارزشمند شما در معاونت پارلمانی دولت چهاردهم، مانع آن نیست که پایبندی به صداقت، عدالت و وعده‌هایی که به مردم دادیم، مقدم داشته شود. بنابر این از ادامه همکاری با شما در دولت چهاردهم معذوریم.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۴

۲ ـ «اگر زبانم لال، چنین بینگاریم که این بانو، پول و سرمایه ی کلانی از راه زد و بند و گاوبندی و پولشویی و اینا بجیب زده و راهی بهشتِ دزدانِ روی زمین: کانادا شده، همین دادگاه بسته به اندازه ی لو رفتن ماجرا و تندی یا کندی فشار از پایین، پس از چندین و چند ماه یا سال پرس و جو، گردآوری گواهی و از این دادگاه به آن دادگاه شدن، درخواستی رسمی برای یافتن و دستگیری وی به «سازمان پاسبانیِ ششلول بندهای جهان»: «اینترپُل» می فرستاد و مانند نمونه ی شایان درنگِ «محمود خاوری»، درست در همان روز که آن سازمان بگونه ای رسمی از آن میان، در رسانه ها اعلام می کند که نشانی وی را یافته ایم، درخواست دستگیری وی پس گرفته می شد.»

برگرفته از یادداشتِ «از گناهان کبیره ی نسرین جوادی!»   ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ اردی بهشت ماه ۱۳۹۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/05/blog-post_13.html

۳ ـ سخنگوی دولت از احتمال وضع مقررات جدید برای سفرهای خارجی اعضای کابینه خبر داد

سخنگوی دولت گفت: احتمال دارد که دولت مقرراتی را تعیین کند که اعضای کابینه، در صورت سفرهای شخصی به خارج از کشور، اطلاع‌رسانی انجام دهند تا مشکلی ایجاد نشود.

فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در گفت‌وگویی درباره سفر یکی از اعضای کابینه که واکنش‌هایی را به همراه داشت، گفت: سبک زندگی اعضای کابینه، در عین حال که یک موضوع شخصی است، اما باید به‌گونه‌ای باشد که باعث تحریک مردم نشود. به‌هرحال اکثریت مردم در شرایطی خاص زندگی می‌کنند و سال‌هاست این وضعیت برایشان وجود داشته است.

وی با بیان اینکه احساس هر نوع تفاوت و تبعیض از سوی مردم پذیرفته نمی‌شود، اظهار کرد: رویکرد آقای پزشکیان هم این‌چنین نیست. می‌بینید که او در تمام شئون رفتاری تلاش می‌کند خودش را هم‌تراز مردم قرار دهد تا احساس تبعیض ایجاد نشود.

سخنگوی دولت تاکید کرد: اعضای کابینه باید بپذیرند که وقتی وارد مناصب مدیریتی می‌شوند، حساسیت‌ها روی آن‌ها بیشتر خواهد شد. درنتیجه، دولت روی این موضوع دقت دارد که مسئولانش به شکلی رفتار نکنند که باعث ایجاد حساسیت در جامعه شود.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۱۳ فروردین ماه ۱۴۰۴

بختی برای ویرایش هر دو نیمچه گزارش یاد شده از «ایرنا» نداشتم.  برجسته نمایی های بوم از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

«اسلام ناب» و بند تنبان ـ بازپخشش

از زبان فلسفه بافی فرصت طلب و عافیت جو به نام عبدالکریم سروش، گویا در سخنرانی تازه اش در لندن، چنین آورده است:
«اسلام ناب وجود ندارد»!

از «گوگل پلاس»

با خود می اندیشم:
از این پفیوز نباید پرسید پس آن «کاسه ی داغ تر از آش شدن» در برنامه های میزگرد تلویزیونی آغاز انقلاب را چگونه توجیه می کنی؟! در پاسخ، شاید پیش خود حتا بیندیشد: عقلم نمی رسید و اکنون عاقل تر شده و دریافته ام، «اسلام ناب» اگر هم هستی داشته، بیش از هرچیزی با بند تنبان آن پیامبر تازی هماوند بوده است! ولی، این نان به نرخ روز، هنوز آنچه در دل دارد را هم از ترس جان و هم از آجرشدن نان، بر زبان نمی راند ... آن ها که چنین فرومایه ای را بزرگ می کنند و برایش سخنرانی می گذارند نیز به اسلامی لیبرال منشانه سخت نیازمندند ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۹ شهریور ماه ۱۳۹۳


... نمی دانم از کجایش گاز بزنم! ـ بازپخشش

آنقدر هویج بزرگی داده اند که نمی دانم از کجایش گاز بزنم! به به! چه خوشبو!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ مهر ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/10/blog-post_57.html



دیکتاتوری سرمایه روشن تر از همیشه خود را در برجسته ترین کانون آن نشان می دهد

با پیشرفت روند زمینگیری سرمایه داری در برجسته ترین کانون آن، دیکتاتوری سرمایه بیش از پیش و روشن تر از همیشه خود را نشان داده، پوستینِ ژنده پاره ی دمکراسی دروغینی که بیش از دو سده بر تن داشت را بدور می افکند.

پاسخی همچنان خوب سمتگیری نشده و نایکپارچه از سوی توده های مردمی دهه ها با ملی گرایی کور، خشن، زورگو و پایمال کننده ی هوده ی کشورهای دیگر ـ و نیز توده های مردم خود ایالات متحد ـ با نشانه گیریِ لات بی همه چیز «یانکی» و آن بخت جوی سنگدل تر از وی: «ایلان ماسک» که بیش از لات بی همه چیز «یانکی» و کسانی چون وی بیزاریم را برمی انگیزد، اینچنین است:
«دست از سر ما بردارید!»

راهنمایی و رهبری چنین مردمی منگ شده و سرگشته با شمار بسیاری در مرز دیوانگی بدوش چه کسانی است؟ آیا آن ها که باید پاسخگو باشند، کاریای خود را درمی یابند و و با کنار نهادنِ سیاست های «سوسیال دمکراتیک» و حتا «لیبرال دمکراتیک» خود که تاکنون در سر دادن آرنگ های بی بوی «پاسیفیستی» در هواداری از همزیستی آشتی آمیز (صلح) میان ملت ها و خلق های جهان و بیرون دادن هر از گاهی بیانیه هایی که به گاو و گوسپند کسی آسیب نمی زند، فشرده شده، سمتگیری باریک طبقاتی بسود کارگران و زحمتکشان پیشه نموده، نابودی سامانه ای فرسوده و ناتوان که هر چه بیش تر پابرجا بماند، بیم نابودی آدمی و فرهنگ آن از پهنه ی گیتی بیش تر خواهد شد را پی خواهند گرفت؟

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۴

***

مخالفان سیاست‌های ترامپ و اقدامات ایلان ماسک در ۵۰ ایالت آمریکا تظاهرات کردند

مخالفان دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، و ایلان ماسک، مشاور او، در سراسر ایالات متحده در اعتراض به اقدامات دولت در زمینۀ کوچک‌سازی ساختار دولت، اقتصاد، حقوق بشر و برخی مسائل دیگر تظاهرات کردند.

بیش از ۱۲۰۰ تظاهرات در ۵۰ ایالت آمریکا با عنوان «دست از سر ما بردار!» با همکاری بیش از ۱۵۰ گروه ازجمله گروه‌های مدنی، کارگری، فعالان حقوق اقلیت‌های جنسی و جنسیتی برای روز شنبه ۱۶ فروردین برنامه‌ریزی شده بود.

معترضان، اقدامات دولت ترامپ از جمله اخراج هزاران کارمند دولت فدرال، تعطیلی دفاتر میدانی سازمان تأمین اجتماعی، بسته شدن کامل برخی نهادهای دولتی، اخراج مهاجران، محدودسازی حمایت‌ها از اقلیت‌های جنسیتی و کاهش بودجۀ برنامه‌های بهداشتی را محکوم کردند.

علاوه بر آمریکا و به‌طور خاص میدان ملی واشینگتن، هم‌زمان تجمعاتی در برخی کشورهای دیگر ازجمله مکزیک، فرانسه، آلمان و بریتانیا نیز در مخالفت با سیاست‌های دونالد ترامپ و اقدامات ایلان ماسک برگزار شد.

مخالفت‌ها با دولت ترامپ در دومین دوره ریاست‌جمهوری‌اش از زمانی شدت گرفته که دولت او، با تکیه بر طرحی موسوم به «پروژه ۲۰۲۵»، اقدام به بازسازی گستردۀ ساختار دولت فدرال، افزایش اختیارات ریاست‌جمهوری و اخراج کارکنان دولتی کرده است.

این تغییرات با هدف «افزایش بهره‌وری و مبارزه با بوروکراسی ناکارآمد» معرفی شده، اما منتقدان آن را تلاشی برای تمرکز قدرت در دستان رئیس‌جمهور می‌دانند.

کاخ سفید در واکنش به اعتراض‌ها تأکید کرده که دولت ترامپ در پی حفاظت از منافع ملی، افزایش کارآمدی نهادهای دولتی و صیانت از حقوق شهروندان آمریکایی است.

به‌گفتۀ مقام‌های دولت آمریکا، اقدامات اخیر نیز برای حذف ساختارهای ناکارآمد، کاهش هزینه‌ها و مقابله با سوء‌استفاده‌های سیستماتیک در خدمات اجتماعی انجام شده است.

لیز هیوستون، معاون سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، در بیانیه‌ای اعلام کرد که دونالد ترامپ مصمم است از تأمین اجتماعی برای شهروندان واجد شرایط محافظت کند و دموکرات‌ها را متهم کرد که با پیشنهاد دادن این خدمات به مهاجران غیرقانونی باعث تضعیف این نهادها شده‌اند.

دولت ترامپ برای پیشبرد برنامه‌هایش به حمایت بدنه‌ای وفادار و محافظه‌کار در میان رأی‌دهندگان خود تکیه دارد که خواهان کاهش نقش دولت فدرال، سخت‌گیری در سیاست‌های مهاجرتی و بازنگری در تعهدات بین‌المللی ایالات متحده هستند.

در مقابل، منتقدان هشدار می‌دهند که این روند می‌تواند به تضعیف ارزش‌های دموکراتیک، افزایش نابرابری و بی‌ثباتی اجتماعی بینجامد.

بخش عمده‌ای از خشم معترضان متوجه اقدامات اخیر دولت ترامپ در حذف بیش از ۲۰۰ هزار شغل دولتی، کاهش گستردۀ خدمات عمومی، نگرانی از فشار اقتصادی ناشی از اعمال تعرفه‌های سنگین، لغو یا محدود کردن حقوق مهاجران، اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، و پناهجویان است.

گزیده ای برگرفته از گزارشی در تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»   ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۴(بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۴ فروردین ۱۶, شنبه

سخن از نان نیز در این رژیم پلید و سزاوار سرنگونی، جُستاری سیاسی است

نادان! در روز و روزگار ناگواری که رژیم چپاولگر دزدان اسلام پیشه به توده های مردم ایران گرانبار نموده، سخن از نان نیز چنانچه گذشته ها سیاسی نبود، در این رژیم پلید و سزاوار سرنگونی، جُستاری سیاسی است. خوب نبودن «حال اقتصادی مردم» که به آن اشاره کرده ای نیز پیامد زیستی نزدیک به مرگ در زیر سایه ی رژیم تبهکار اسلام پیشگانِ بی آبروست که تو یکی از فرومایه ترین نوکرانش هستی و باید همگی گورتان را از این سرزمین باستانی که آن را به ویرانی و نابودی کشانده اید، گم کنید.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۴

***

دکتر پزشکیان در دیدار عیدانه با مدیران و کارگزاران کشوری و لشکری:

ـ برخی همه چیز را در کشور سیاسی کرده‌اند. حتی خدمت به مردم را هم سیاسی می‌بینند در حالی که خدمت به مردم اصلا سیاسی نیست. همه باید پشت سر رهبری برای حل مشکلات مردم دست در دست هم دهیم و تلاش کنیم.

ـ حال اقتصادی مردم خوب نیست و باید امسال بیشتر از سال قبل در حوزه مولدسازی و بهره‌وری فعالیت کنیم. کشور ما امکانات فراوانی دارد در صورتی که در نگاه‌مان به مسائل و حل آنها تغییر ایجاد کنیم، می‌توان مشکلات را حل کرد.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»  ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۴ (بختی برای ویرایش این نیمچه گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

نه مسلمانان و نه پیروان دین و آیین دیگری در جهان امروز نمی توانند بر بنیاد دین و آیین خود یکپارچه شوند

ای نادان که نادانی در تار و پود روانت آنچنان نهادینه شده که با آیه های آن کتاب هوایی پهلو می زند؛ نه مسلمانان و نه پیروان دین و آیین دیگری در جهان امروز که با جهان سده های میانی و لشکرکشی های خونریزانه چون آنچه به «جنگ های چلیپایی» (صلیبی) آوازه یافته از هیچ گوشه چشمی سنجیدنی نیست، نتوانسته و نمی توانند بر بنیاد دین و آیین خود، یکپارچه شوند.۱ در جهان سرمایه داری که واپسین روزهای خود از دیدگاه تاریخی را می پیماید، مردم بر بنیاد بهره وری های طبقاتی خود به یکدیگر نزدیک شده و در دو کانون ۱۸۰ درجه رویاروی آن: «طبقه سرمایه دار» و «طبقه ی کارگر» که جایی برای آشتی میان شان برجای نمی ماند، آن نزدیکی به یکپارچگی («انسجام») نسبی فرامی روید که نمود آن در طبقه سرمایه دارِ خوب سازمان یافته ی فرمانروا بسی پررنگ تر از طبقه آشتی ناپدیر نه چندان خوب سازمان یافته ی رویاروی آن، بهتر دیده می شود. «مَلیجک»، گردنت را کمی از لاک خود بیرون آورده، اینور آنور سَرَک بکشی، نبرد میان این دو طبقه ی کانونی را در همان ایران خودمان بروشنی گواه خواهی بود؛ لایه های ریز و درشت نامور به «خرده بورژوازی» در میان این دو طبقه ی کانونی درگیر بوده به این یا آن کانون نزدیک ترند؛ چیزی بسانِ پرده های آکوردئون میان دو کلید «باس» و «سُل» آن!۲

«مَلیجک»! خودفریبی و دیگرفریبی را کنار بنه! توده های مردم از مسلمان گرفته تا نامسلمان و  بی باور، اگر آنچه در بالا آمد را بگونه ای دانشورانه نیاموخته باشند، جداگانگی بزرگ میان باورهای بیش تر بی آلایش خود با هُرهُری مذهبی دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان را با پوست و گوشت خود دریافته اند. افزون بر آنکه در جهان کنونی، «تفاوت طبقاتی، برجسته تر از تفاوت های ملی، نژادی و هر تفاوت اجتماعی دیگری است!»۳

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۴

پی نوشت:

۱ ـ اگر مسلمانان منسجم باشند، دشمنان نمی‌توانند هیچ‌یک از ملت‌های مسلمان را مورد ظلم قرار دهند

ـ رئیس‌جمهور پزشکیان شامگاه پنج‌شنبه در گفت‌وگوی تلفنی با آقای «مهدی المشاط» رئیس شورای‌عالی سیاسی یمن ضمن تبریک عید سعید فطر به وی و مردم بزرگوار کشورش با بیان اینکه ماه رمضان فرصتی برای تفکر و اندیشیدن است، اظهار داشت: این ماه فرصت خوبی است برای اینکه دریابیم اگر مسلمانان متحد و منسجم باشند دشمنان نمی‌توانند هیچ‌یک از ملت‌های مسلمان را مورد ظلم قرار دهند.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۱۴ فروردین ماه ۱۴۰۴

دانسته از ویرایش این گزیده گزارش خودداری ورزیدم.  ب. الف. بزرگمهر

۲ ـ بنگرید به یادداشتِ «خود و دیگران را نفریبیم!»  ب. الف. بزرگمهر    ۲۷ اسپند ماه ۱۳۹۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/03/blog-post_1875.html

۳ ـ «تفاوت طبقاتی، برجسته تر از تفاوت های ملی، نژادی و هر تفاوت اجتماعی دیگری است!»  ب. الف. بزرگمهر   چهاردهم مهر ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/10/blog-post_37.html

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!