«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۲۳, یکشنبه

وختی داد کلان دزد نامدار زنگوله پا نیز درمی آید ...

وختی داد کلان دزد نامدار زنگوله پا نیز درمی آید، نشان از ناگواری اندر ناگواری و غوز بالای غوز نظام سگ مذهب سزاوار سرنگونی دارد.۱ آیا می خواهند دزد فرومایه ای به نام بابک زنجانی که گفت و از دید من بدرستی گفت که «من تابلویی بیش نبودم» را به چوبه ی دار بسپارند؟ چرا؟! ده ها کلان دزد گردن کلفت تر از آن «تابلو» از آن میان، خودِ این زنگوله پا در چنین رژیم تبهکاری در ناز و آسایش خرغلت می زنند و همچنان ایران را می چاپند. چرا درباره ی این ها که کم و بیش همه ی سران و سردمداران نظام دزدسالار را دربرمی گیرد، جیکش درنمی آید؟ آیا می خواهند با نابودی «تابلو»ی فرومایه که با کمال خضوع و خشوع۲ راز و رمزهای کلان دزدان آغابالاسرِهای خود را در دل نگاه داشته و چیزی به بیرون درز نداده، سر نخ ها را چون چندین نمونه ی پیش از آن، کور نموده و یکی دیگر از سوراخ های باز مانده ی نظام دزدسالار را پر کنند؟ شاید؛ ولی ندایی درونی فریاد برمی آورد، تنها این نیست. دزدان ریز و درشت بویژه هر چه درشت تر باشند، همزمان با چشم و همچشمی های دیرپا و همیشگی باید هوای یکدیگر را نیز داشته باشند.

بروید برای خنک شدن دل سوخته، سر سرکوب شده با پتک «عزراییل» و آبروی باخته، بهترین و برومندترین فرزندان ایران زمین را بدار بیاویزید!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ دارند دزد محکوم به اعدام را تبدیل به قهرمان ملی می کنند! شرم آوره. (بیژن زنگنه، وزیر پیشین نفت)   برگرفته از «تلگرام»   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳

۲ ـ پوزش از کاربرد چنین واژه های نخراشیده، نتراشیده ی تازی

ویدئوی پیوست: وختی داد کلان دزد نامدار زنگوله پا نیز درمی آید



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!